نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 305
« سپاس مر خداى را ، خواست ومشيت مطلق وقدرت مطلقه از آن او است ، درود به پيامبرش . مرگ مانند گلو بند دور گردن فرزندان آدم پيچيده است ، اشتياقم به ديدار نياكانم در پشت پردهء زندگانى طبيعى چون اشتياق يعقوب به فرزندش يوسف است خوابگاهى بر من گسترده شده است ، بايد در آن بيارامم . . . اى مردم ، هر كس كه مىخواهد خون دلش را در راه ما بذل كند وخود را آمادهء ديدار خدا نمايد ، با ما كوچ وحركت كند ، من بامداد فردا با خواست خداوندى حركت خواهم كرد . » [1] مثنوى جلال الدين سه موضوع را در جملات فوق مىتوانست مطرح نمايد : الف - اشتياق ارواح اولياء الله بيك ديگر چه در زندگانى دنيوى وچه در پشت پردهء طبيعت ومشتاق در حالت زندگى دنيوى ومشتاق اليه در حيات ابدى . < شعر > بر مثال موجها اعدادشان در عدد آورده باشد بادشان جان گرگان وسگان از هم جداست متحد جانهاى شيرين خداست < / شعر > ب - بذل خون دل در راه دين ايده آل . ج - حركت حسين رو به لقاء الله ( ديدار خدا ) بوده است . 3 - در موقع خروج از مكه فرزدق شاعر معروف امام حسين را ملاقات مىكند ومىگويد : پدر ومادرم فداى تو باد ، چرا با شتاب از مكه بيرون آمدى ؟ فرمود : اگر عجله نمىكردم ، در مكه گرفتار مىشدم ودر حرم خدا كه جايگاه امن است كشته مىشدم وبه حرم خدا اهانت مىشد . . . سپس آن حضرت مىفرمايد : اگر قضاى خداوندى همان طور كه ما مىخواهيم فرود آيد ، سپاسش مىگذاريم واگر قضاى الهى بخلاف آن چه كه ما مىخواهيم فرود آيد ، ما كه از حق ونيت حق وتقوا تجاوز نكردهايم . » [2] مهمترين مسئلهء مربوط به قضا وقدر وتكليف