نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 302
كردن مشروح آن ديده نمىشود . تنها فهرستى از آن داستان را براى بهره بردارى در توضيح وتحليل ونقد نظريهء جلال الدين در موضوع ياد بود حسين متذكر مىشويم : معاويه در نيمه ماه رجب سال 60 از هجرت مرد ودر آن موقع يزيد در بيرون دمشق بود ، با شنيدن مرگ معاويه فورا خود را به دمشق رسانيده ، بلافاصله نامهاى به وليد بن عتبه والى مدينه مىنويسد كه « به مجرد رسيدن اين نامه حسين بن على وعبد الله بن زبير را [ ودر بعضى از تواريخ وعبد الرحمن بن ابى بكر وعبد الله بن عمر را هم ضبط كردهاند ] . احضار نموده واز آنان براى من بيعت بگير واگر امتناع نمودند ، گردنشان را بزن وسر هر دو [ يا هر چهار نفر را ] به نزد من بفرست ، سپس از همهء مردم براى من بيعت بگير واگر كسى تخلف كرد ، همان حكم را كه گفتم در بارهء او نيز اجرا كن . » [1] حسين ابن علي عليه السلام امتناع ورزيده رهسپار مكه مىشود ، در ايام اقامت در مكه نامه هاى خيلى فراوان از مردم عراق مخصوصاً از شخصيتهاى بزرگ كوفه مىرسد كه ما مردم زمام دارى يزيد را نپذيرفتهايم ، با شتاب به سوى ما حركت كن كه ما پيشوايى جز تو نمىشناسيم . حسين پسر عموى خود مسلم بن عقيل را مانند نمايندهاى به كوفه مىفرستد يزيد از طرف ديگر براى ساكت كردن مردم كوفه عبيد الله بن زياد را كه يكى از اشقياى روزگار ومعروف به ابن مرجانه بود ، به جاى نعمان بن بشير به حكومت كوفه نصب مىكند . عبيد الله بن زياد با حيله گريهاى اموى مسلم را دستگير واو را با فجيعترين وضعى به شهادت مىرساند . امام حسين عليه السلام هشتم ماه ذى الحجه سال 60 هجرى از مكه به سوى عراق حركت مىكند . اين حركت سه علت داشته است :