نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 292
< فهرس الموضوعات > نكته گفتن آن شاعر جهت شيعهء حلب < / فهرس الموضوعات > < فهرس الموضوعات > داستان كربلا چه بوده است كه شيعيان اهميت فوق العاده به آن مىدهند ؟ < / فهرس الموضوعات > نكته گفتن آن شاعر جهت شيعهء حلب < شعر > ( ( 793 ) ) گفت آرى ليك كو دور يزيد كى بد است آن غم چه دير اين جا رسيد ( ( 794 ) ) چشم كوران آن خسارت را بديد گوش كرّان اين حكايت را شنيد ( ( 795 ) ) خفته بوده ستيد تا اكنون شما كه كنون جامه دريديد از عزا ( ( 796 ) ) پس عزا بر خود كنيد اى خفتگان زان كه بد مرگيست اين خواب گران ( ( 797 ) ) روح سلطانى ز زندانى بجست جامه چون درّيم وچون خاييم دست ( ( 798 ) ) چون كه ايشان خسرو دين بوده اند وقت شادى شد چو بگسستند بند ( ( 799 ) ) سوى شاد روان دولت تاختند كنده وزنجير را انداختند ( ( 800 ) ) دور ملك است وگه شاهنشهى گر تو يك ذره از ايشان آگهى ( ( 801 ) ) ور نهاى آگه برو بر خود گرى زان كه در انكار نقل ومحشرى ( ( 802 ) ) بر دل ودين خرابت نوحه كن چون نمىبيند جز اين خاك كهن ( ( 803 ) ) ور همىبيند چرا نبود دلير پشت دار وجان سپار وچشم سير ( ( 804 ) ) در رخت كو از پى دين فرخى ؟ گر بديدى بحر كو كف سخى ؟ ( ( 805 ) ) آن كه جو ديد آب را نكند دريغ خاصه آن كاو ديد دريا را وميغ ( ( 794 ) ) چشم كوران آن خسارت را بديد گوش كرّان اين حكايت را شنيد ( ( 795 ) ) خفته بوده ستيد تا اكنون شما كه كنون جامه دريد از عزا ( ( 796 ) ) پس عزا بر خود كنيد اى خفتگان زان كه بد مرگيست اين خواب گران < / شعر > داستان كربلا چه بوده است كه شيعيان اهميت فوق العاده به آن مىدهند ؟ پيش از ورود به توضيح اختصارى داستان كربلا ، اين نكته را متذكر مىشويم :
292
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 292