نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 26
37 - تا قدرت داريد بكوشيد شك وگمان را تقليل ودر خود يابى وجهان بينى به يقينهاى روشن برسيد . < شعر > مال تخم است وبهر شوره منه تيغ را در دست هر رهزن مده < / شعر > 38 - مواد معيشت ضرورىترين وسيلهء حيات است كه مىرويد ومىروياند ، به دست تبهكاران مسپاريد وتباهش مسازيد . < شعر > تو نگاريدهء كف موليستى آنِ حقّى كردهء من نيستى خون نپوشد گوهر تيغ مرا باد از جا كى برد ميغ مرا < / شعر > 39 - چون خالق زندگى ومرگ خدا است ، لذا شمشيرى را كه خداوند براى دفع مفاسد در دست انسانها نهاده است ، نبايد انسانها هدف مزبور را فراموش كرده گوهر اساسى شمشير را با خود پرستى آلوده كنند . < شعر > چون كه زاغان خيمه در گلشن زدند بلبلان پنهان شدند وتن زدند < / شعر > 40 - دو گروه نيكان وبد كاران پس از تثبيت شخصيت ومسيرشان نمىتوانند با يكديگر سازگار باشند . < شعر > آيينهء دل چون شود صافى وپاك نقشها بينى برون از آب وخاك هم ببينى نقش وهم نقاش را فرش دولت را وهم فراش را < / شعر > 41 - اگر آيينهء دل آدمى از زنگار هوى وهوس وخود پرستىها پاك شود ، با حقايق فراوانى از پشت پرده آشنا مىگردد . < شعر > چشم چون بستى تو را جان كندنى است چشم را از نور روزن صبر نيست < / شعر > 42 - حواس درونى وبرونى آدمى چنان تعبيه شده است كه ركود وبىكارى آنها حيات آدمى را مختل مىسازد . < شعر > چون كه يك مو كژ شد از ابروى او شكل ماه نو نمود آن موى او موى كژ چون پردهء گردون شود چون همه اجزات كژ شد چون بود < / شعر > 43 - نظم دقيق فعاليتهاى حسى وذهنى انسان به اندازه ايست كه با كمترين انحراف واقعيت موجود را معدوم ومعدوم را موجود مىنمايد .
26
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 26