responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 13  صفحه : 226


< فهرس الموضوعات > آيه < / فهرس الموضوعات > < فهرس الموضوعات > تفسير ابيات < / فهرس الموضوعات > آيه « لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ ولا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ 57 : 23 » [1] ( تا به آن چه كه از دست شما رفته است اندوهگين مباشيد وبه آن چه كه به شما داده است خوشحال نگرديد . ) تفسير ابيات پاسبانى در يك كاروان حراست وحفظ مال ولباس كاروانيان را به عهده داشت . شبى خوابيد ودزدى آمد وهمهء متاع كاروان را برد وزير خاكها پنهان كرد . روز فرا رسيد ، كاروانيان بيدار شده ديدند رخت وپول وشترانشان وهر چه را كه داشتند ، دزد برده وپاسبان مشغول هاى هو وچوبك زدن است كه راهزن را بگيريد ، در صورتى كه راهزن حقيقى خود او بود . كاروانيان به او گفتند : اى نگهبان كاروان بگو ببينيم رخت واسباب ما كو ؟ پاسبان پاسخ داد : دزدان نقابدار آمدند وبا عجله رختها را در مقابل چشمم ربودند ورفتند . كاروانيان برآشفته وگفتند : اى تل ريگ ، پس تو چه مىكردى ، مگر وظيفهء تو پاسبانى نبود ؟ گفت من يك نفر تنها بودم ، آنان جمعيتى مسلح ودلير وبا شكوه بودند .
كاروانيان گفتند : بسيار خوب ، تو نمىتوانستى به تنهايى با آنها جنگ كنى ، چرا نعره نزدى كه ما از خواب بيدار شويم ودزدان را برانيم ؟ پاسبان گفت : خواستم نعره بزنم ، كارد وتيغ به روى من كشيدند كه خاموش باش والا خونت ريخته خواهد شد .
در آن موقع از ترس دهان بستم ، اكنون دهان باز كرده فرياد وهيهاى وافغان براه انداخته‌ام در آن موقع از دم زدن ناتوان بودم ، اكنون هر چه بخواهيد فرياد براه خواهم انداخت مثل تو اى انسان همين است : شيطان رسواگر عمرت را مىربايد ، پس از پوچ شدن روزگار زندگى ، قل اعوذ وفاتحهء بىنمك مىخوانى اما



[1] سوره الحديد ، آيهء 18 . .

226

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 13  صفحه : 226
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست