نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 805
منم كه شريك تو مىباشم . اين يكى براى غوطه ور ساختن در نادانى مىگويد : آرى تويى كه مانند تو در كمال و فضل و احسان در جهان هستى وجود ندارد . آن ديگرى گام را فراتر نهاده مىگويد : هر دو عالم در اختيار تست ، و تمام جانهاى ما طفيل جان تست . بعضى از آن عوامل مىگويد : تويى كه مايه هر عيش و خرمى هستى ، بعضى ديگر مىگويند : تويى كه نوش و مرهم و دواى هر درد و بىچارگىها هستى . اين رجزخوانىها از اختصاصات عوامل طبيعى و انسانى است كه در صدد اغوا و گول زدن انسان مىباشد . برويم سراغ خود همين انسان كه اين عوامل قيافه خندان خود را به او نشان مىدهند . اين ساده لوح تيره بخت هنگامى كه اين مداحىها و چاپلوسىها را مىبيند ، و احساس مىكند كه چقدر لذت بخش است ، مىگويد : شايسته است كه موجوديت من مطابق همين موضوعات باشد كه اين انگيزه ها ايجاب مىكنند ، بىچارهء خوش باور خود را گم مىكند . آرى خود را گم مىكند ، و شخصيت ديگرى در خود مىبيند كه همين عوامل آن را براى خود ساختهاند . اين ساده لوح نمىداند كه اين عوامل هزاران امثال او را از پاى در آورده بر موجوديت او قلم بطلان كشيدهاند . اى افراد انسانى گول مخوريد ، اين لقمه هاى خوشايند جهان بسيار لذت بخش مىنمايد ، ولى اين سالوس بازىها آتشهايى است كه دودمان روح شما را مىسوزاند . تو مىگويى من در اين لقمه ها آتش نمىبينم ؟ آرى هنگامى كه
805
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 805