responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 798


بحث از پريدن طوطى از قفس براى خود پذيرفت .
همان عبرت كه ويليام بريانت از پريدن يك مرغابى در دل شب تاريك بر خود پذيرفت ، او مىگويد : وقتى كه آخرين اشعهء خورشيد آسمان را گلگون مىكند و نخستين ژاله هاى شامگاهى بر زمين مىنشيند ، تو همچنان در دل فضاى پهناور پرواز مىكنى ، و بال زنانى كه و تنها به راه خويش مىروى ، بىهوده ديده گان صياد تو را دنبال مىكند ، تا مگر در اين پرواز طولانى خطايى كنى و به چنگ او افتى ، زيرا تو چون نقطهء سياهى در دل آسمان شنگرفين مىروى ، و از راهى كه در پيش گرفته‌اى باز نمىگردى .
اما تو خود در اين پرواز دور و دراز به دنبال چه مىگردى ؟ سراغ كناره هاى درياچه هاى پر خزه را مىگيرى ، يا در پى ساحل پهناور رودخانه هستى ، يا جستجوى كرانهء اقيانوس را مىكنى كه در آن موجهاى خروشان به صخره ها مىخورند و آنها را فرو مىپوشانند .
نيرويى بس شگرف است كه با اين دقت و هوشيارى راه تو را در طول كرانهء پر پيچ و خم - در دل شب تاريك و فضاى بىكران - به تو كه همچنان به راه خويش مىروى و هرگز اين راه را گم نمىكنى نشان مىدهد .
در همهء روز بالهاى تو در آن بلندى شگرف ، فضاى سرد و خالى را در نورديد و با اين وصف ، تاريكى شب كه اندك اندك فرا رسيده ، نتوانسته است تو را در راهى كه به سوى سر منزل خود در پيش دارى از پا در آورد و خسته و فرسوده ات كند ولى چيزى نخواهد گذشت كه رنج تو پايان خواهد پذيرفت ، به خانهء تابستانى خواهى رفت و در آن سر و سامانى براى خود فراهم خواهى آورد ، و به آسودگى بانگ بر خواهى داشت ، بوته هاى نى در دل نيزار به روى آشيان تو خم خواهند شد ، و بر آن سايه خواهند افكند .
اكنون از بالاى سر من گذشتى و به راه خود رفته‌اى ، و گرداب بىكران آسمان در دل خويشت فرو برده است ، اما هنوز درسى كه به من ياد داده‌اى در دلم باقى مانده

798

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 798
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست