نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 758
مىتوانى آن را ارزان از دست بدهى . من در آن عشق مستغرقم كه عشقهاى اولين و آخرين در آن غرق گشته است . من اين حالت را به طور اجمال گفتم ، اگر نمىگفتم ، لبها و دهانم مىسوخت . تو خيال مكن كه مقصودم از لب همين لبهاى عضوى است ، اگر من لب بگويم مقصودم لب درياى هستى است . اگر « لا » بگويم ، مقصودم اين كلمهء نفى نيست ، بلكه آن مستثنى است كه با « الا » بيان مىشود . اكنون كه مىبينى با قيافهء گرفته نشستهام ، از شدت شيرينى روح است كه در قيافهء ظاهرى ترش نمودار گشته است . چنان كه خاموشى من معلول داشتن سخن بىنهايت است . شيرينى روح ما از دو جهان بايستى در حجاب پردهء ترش مخفى گردد ، چنان كه به جهت باز داشتن هر سخنى از هر گوشى مجبوريم كه از اسرار نهانى « لدنى » يك جمله به افراد شايسته بگوييم .
758
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 758