responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 754


حيوانى و مادى آتش زده‌اى .
اما من ( مرد عارف ) مىسوزد ، ولى در راه عشق واقعى . بدين جهت ديگر آتشى در من اثر نخواهد كرد ، زيرا سوخته شده را نمىتوان دو باره سوزانيد .
حالا ديگر هيجان روحيم اوج گرفته و آتش دل تيزتر گشته است ، كسى كه در حال هشيارى خود تند و مست است ، موقعى كه ساغر به دست بگيرد چه خواهد شد ؟ در اين حالت مانند آن شير مست خواهد بود كه قابل توصيف نيست ، زيرا او از وضع طبيعى خارج گشته از سطح مرغزارى كه او را مىتوانست معرفى كند تجاوز كرده است ، حالا ديگر با اين كه در انديشه قافيه سازى هستم ، آن چنان مستغرق جلوهء محبوبم كه احساس مىكنم كه آن محبوب مىگويد : قافيه را بينداز و در ديدار من بينديش . من هم نمىتوانم اين خواسته را اجابت نكنم . برو اى قافيه انديش من خوش بنشين ، تو ميزان كننده دولت من هستى .
« ممكن است مقصود جلال الدين از اين بيت كه مىگويد :
< شعر > ( ( 1728 ) ) خوش نشين اى قافيه انديش من قافيه دولت تويى در پيش من < / شعر > تسلى دادن به جنبه شاعرى خود مىباشد ، و مىگويد اگر چه من فعلًا در هيجان روحى غوطه ورم ، و محبوب زيباى من از انديشه در تنظيم قافيه بازم مىدارد ، ولى اى قافيه تو را طرد نخواهم كرد ، زيرا دولت من ابراز حقايق با همين قافيه ها است كه مىسازم . و ممكن است مقصود اين باشد كه قافيه انديش همان محبوب اوست ، و به او مىگويد من به جهت ديدار تو انديشه‌اى در قافيه نخواهم كرد ، تويى كه نيروى همين قافيه سازى را به من عطا خواهى كرد » .
از الفاظ و كلمات بگذريم ، زيرا اينها چيستند كه من در باره آنها بينديشم ؟ چرا عمر گرانبها را در راه الفاظ بافى بىهوده تلف كنم ؟

754

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 754
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست