نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 743
فرا گرفته است ، سر گرم مىشود . فقط اين مقدار مىداند كه يكى از افراد نوع انسانى است ، آن گاه در مقابل خود افراد ديگرى را مىبيند كه آنان نيز مانند او مىخورند و مىخوابند و از اشباع غرايز بهره مند مىگردند . اين صورتها و حركات مشابه را كه ما بين خود و ديگران مىبيند ، روح خويشتن را از همان ظواهر و صورتها انتزاع مىكند و مىسازد ، آن گاه مطابق شادىهاى آن روح ساخته شده از ديگران شاد مىگردد و به اندوه آنان اندوهگين مىباشد . در صورتى كه اگر به حقيقت امر توجه كند خواهد ديد كه آن روح ساخته شده ، شادىهاى حقيقى روح واقعى او را از بين مىبرد ، آن روح ساخته شده به او ستمگرى مىكند ، او گمان مىكند كه به او عدالت ورزيده است آرى < شعر > ( ( 1718 ) ) اندرون توست آن طوطى نهان عكس او را ديده تو بر اين و آن ( ( 1719 ) ) مىبرد شاديت را تو شاد از او مىپذيرى ظلم را چون داد از او < / شعر > اين اصل با نظر به خصوصيت ارواح انسانها و تعيين ساختمان درونى آنان فوق العاده با اهميت است ، و مىتوان از اين اصل نتايج بسيار گران بهايى را گرفت از قبيل : تقليد و منعكس ساختن خصوصيات روانى ديگران مبارزه با واقعيت و موجوديت خويش است . 2 - مبالغه در اتحاد دو روح كه عشاق مدعىاند ، و مىگويند من در معشوق فانى گشتهام . مخالف جريان طبيعت و روح انسانى است . به همين جهت است كه : جبران خليل جبران مىگويد : يكديگر را دوست بداريد ، و به همديگر محبت و حتى عشق بورزيد ، ولى فاصله دو موجود بودن خود را فراموش نكنيد ، و بگذاريد براى وزيدن نسيمهاى ما وراى طبيعت جايى ميان شما وجود داشته باشد . 3 - پيروى از عكس ساختگى روح ، از دست دادن مالكيت بر خويش و آزادى روانى است ، آن آزادى روانى كه بزرگترين مزيت انسانى است .
743
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 743