نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 74
دو مطلب در مضمون اين ابيات بايستى رسيدگى شود : تعليق به مشيت خدا يعنى چه ؟ يك اصل روشن ما را وادار مىكنند كه ما در بارهء انجام كارها به معلومات و تشخيصات خود صد درصد تكيه نكنيم : اصل - محدوديت شناسايىها و ناچيزى آنها در مقابل جريان هستى و نمودهاى روانى ما آن چنان پوشيده نيستند كه ما مجبور باشيم در اين باره ادله و شواهد زيادى بياوريم . ما تدريجاً اين مسئله را با بيانات گوناگونى مورد بررسى قرار خواهيم داد ، از اين جهت براى اين كه ما هميشه در مقابل شكست تدبيرها و آرزوهايى كه ما عملى شدن آنها را صد درصد به حساب آورده بوديم ، به درد و شكنجه نااميدى و ياس و صدمات ديگر مبتلا نشويم ، شايسته است كه با وجود مقدماتى كه براى رسيدن بنتايج انتخاب كردهايم ، وصول بان نتايج را قاطعانه و صد درصد به خودمان وعده ندهيم . ممكن است گفته شود : بسيار خوب چرا مشيت خدا را به عنوان تسكين دهندهء خود به خويشتن تلقين نماييم ؟ ما از اول خود را آماده روبرو گشتن با خلاف نتيجه ( اين كه در نظر گرفتهايم ) مىسازيم ، اين اعتراض همان است كه مضمون آن را برتراند راسل در عصر ما ترويج مىكند و مىگويد : ما بايستى قدرت زيستن را بدون تكيه به موجود ديگر در خود ايجاد كنيم و هميشه با به دست آوردن مقدارى از ظن و اطمينان كار را شروع كنيم . [1] اين دستور يا توصيهاى كه آقاى برتراند راسل به جوامع بشرى مىدهد ، دستورى است كه بدون آگاهى همه جانبه به وضع روانى و شئون زندگانى ما داده مىشود . زيرا اگر ايشان مىخواهند بگويند انسان بايستى خود را از حالت پيروى و تزلزل در زندگى و پناهجويى از ديگران رها سازد و خود با استقلال كامل زندگى كند .