نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 727
إسم الكتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى ( عدد الصفحات : 848)
< فهرس الموضوعات > آيه < / فهرس الموضوعات > < فهرس الموضوعات > تيرى كه از كمان رها شد ديگر برگشت ندارد < / فهرس الموضوعات > آيه « ما نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ الله عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ » 2 : 106 [1] ( هيچ آيهاى را نسخ يا از يادها نمىبريم مگر اين كه بهتر از آنها يا مثل آنها را مىآوريم آيا نمىدانى خداوند بهمه چيز توانا است ) . « إِنَّه كانَ فَرِيقٌ مِنْ عِبادِي يَقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنا وَاِرْحَمْنا وَأَنْتَ خَيْرُ اَلرَّاحِمِينَ ، فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِيًّا حَتَّى أَنْسَوْكُمْ ذِكْرِي وَكُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَكُونَ » 23 : 109 - 110 [2] ( گروهى از بندگان من مىگفتند : اى خداى ما ، ما به تو ايمان آوردهايم بر ما ببخشا ، تو مهربانترين ترحم كنندگان هستى . شما آنها را مسخره كرديد ، اين مسخره ياد مرا از دلهاى شما برد ( شما مرا فراموش نموديد شما به آنان مىخنديديد ) < شعر > ( ( 1658 ) ) نكتهاى كان جست ناگه از زبان همچو تيرى دان كه جست آن از كمان ( ( 1659 ) ) وا نگردد از ره آن تير اى پسر بند بايد كرد سيلى را ز سر < / شعر > تيرى كه از كمان رها شد ديگر برگشت ندارد اين اصل به پديده هاى سخن منحصر نيست ، بايد با يك نظر عمومى گفت : هر حادثه و رويدادى كه در اين جهان به وقوع مىپيوندد ، در جريان متصل موجودات