نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 702
نيست كه آن را مجزا ساخته و به افراد بشرى عرضه كنيم ، بلكه حقيقت در هر مرتبهاى كه بوده باشد قابل ارزيابى نسبى مىباشد . مثلًا در موقع رو در رو ايستادن دو سپاه براى جنگ و پيكار ، اگر من آگاه شوم كه نيروى دشمن زيادتر از نيروى سپاه ماست ، ولى سپاه ما با يك ارزيابى كه در بارهء نيروى دشمن انجام داده است داراى يك وضع روانى است ، كه خواهد توانست به دشمن پيروز شود . اگر در اين فرض من اين حقيقت را بگويم كه نيروى سپاه دشمن از نيروى ما بيشتر است . و با اين بيان روحيهء افراد سپاه را با شكست مواجه بسازم ، اين حقيقت گويى نيست ، زيرا حقيقت را با تمام شرايط محيط و موجود بايستى منظور كرد . و همچنين است در ساير موارد كه مطلبى به عنوان يك حقيقت بيان مىشود ، ولى با نظر به عوامل ديگر كه براى گوينده روشن نيست ، آن واقعه حقيقت بودن خود را از دست خواهد داد . به اضافهء اين كه آن كدامين حقيقت است كه اگر ماهرانه و با تأملات كافى و تدريجاً با ملاحظه تمام شرايط بيان شود موقعيت خود را در نيابد ؟ خلاصه راه حقيقت گويى با فرض اين كه حقيقت بوده باشد ، منحصر به يك بيان صريح برنده نمىباشد ، مانند دوايى كه ممكن است بسيار زننده باشد و بايستى آن را تدريجاً به بيمار آشنا ساخت . دليل دوم - نيز به نوبت خود داراى واقعيتى است ، زيرا اگر ما عقيدهء رايج و عموم را هميشه حقيقت بپنداريم ، هيچ گونه پيش رفتى براى ما امكان پذير نخواهد بود . ولى چنان كه در دليل اول گفتيم اين ابراز حقيقت براى انسانها و براى زندگانى منطقى آنهاست و ابراز حقيقت منافاتى با اعمال منطق در چگونگى آن ندارد . دليل سوم استوارت روى اين فرض است كه عقايد رايجه همه حقيقت بوده باشد ، باز در اين صورت آزادى بيان منطقى مىباشد ، به اين دليل كه عقيده هر اندازه هم كه حقيقت بوده باشد ، هنگامى كه از كاوش و انتقاد در امان باشد ، معتقدين به آن عقيده از تازگى آن برخوردار نخواهند بود ، و به عبارت ديگر عقيدهء مزبور در روان انسانى
702
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 702