responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 692


از من مىخواهى ؟ طوطى مىگويد : هنگامى كه به هندوستان رسيدى و هم نوعان مرا ( طوطيان ) را ديدى ، حال مرا به آنها بيان كن ، و بگو از قضاى آسمانى رفيق شما در زندان محبوس است ، و دست كمك به شما دراز كرده ، مىگويد : براى آزادى من چاره‌اى بيانديشيد . به دوستانم بگو طوطى گفته است كه آيا اين انصاف است كه من در فراق شما در زندان بمانم و در همان زندان عمر سپرى كرده و رخت از اين دنيا بر بندم ؟ آيا شايسته است كه شما گاهى در مرغزارهاى سبز و خرم ، و گاهى روى درختها در حال شادى باشيد ، و من در زندان بمانم ؟ آخر مگر نمىدانيد كه ياد آوردن ياران خود امر مباركى است ، مخصوصاً آن ياران كه علاقه شان به همديگر در درجهء عشق مجنون و ليلى بوده باشد ؟ اى دوستان شما در فضاى آزادى در حال خوشى و خرمى و من كاسه هاى خون دل را سر مىكشم . اگر مرا به ياد آورديد قدحى از مىبياد من بنوشيد ، يا بياد اين افتاده در خاك جرعه‌اى هم به خاك بريزيد . آخر آن پيمانهاى هم نوعانه ما كجاست ؟ وعده هاى وصال شما چه شد ؟ اگر فرض كنيم كه من بنده به جهت بدى شايسته اين هجران و فراق هستم ، اگر شما با من در صدد مقابله به مثل بوده باشيد پس تفاوت ميان ما چه خواهد بود ؟ شما ياران من هستيد ، خشم و پيكار و كينهء شما براى من باصفاتر و خوشگوارتر از هر گونه آهنگ موسيقى است .
اگر شما در حق من جفا كنيد از اقبال دنيا بهتر است ، چنان كه انتقام شما زيباتر از جانى است كه در بدن دارم .
اگر آتش محبوب اين است ، وه كه نور او چه عظمتى دارد ؟ اگر ماتم و اندوهش اين است شادى آن چقدر لذت بخش مىباشد ؟ حلاوتهاى ستم يار را از لطافت نتوان درك كرد ، گاهى مرا به ياد بياوريد ، آن محبتها و همنشينىها و دمسازىهاى ما را مجسم نماييد .

692

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 692
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست