responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 614


< فهرس الموضوعات > آيه < / فهرس الموضوعات > < فهرس الموضوعات > آبادى دل < / فهرس الموضوعات > < شعر > ( ( 1406 ) ) آدمى ديده است و باقى پوست است ديده آن است آن كه ديد دوست است ( ( 1407 ) ) چون كه ديد دوست نبود كور به دوست كو باقى نباشد دور به ( ( 1408 ) ) چون رسول روم اين الفاظ تر در سماع آورد شد مشتاقتر ( ( 1409 ) ) ديده را بر جستن عمّر گماشت رخت را و اسب را ضايع گذاشت ( ( 1410 ) ) هر طرف اندر پى آن مرد كار مىشدى پرسان او ديوانه وار ( ( 1411 ) ) كاين چنين مردى بود اندر جهان ؟
و از جهان مانند جان باشد نهان ؟
< / شعر > آيه « وَلِلَّه اَلْمَشْرِقُ وَاَلْمَغْرِبُ فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْه الله » 2 : 115 ( 1 ) ( مشرق و مغرب براى خداست به هر طرف كه رو گردانيد روى خداوندى در همان طرف است ) .
« وَإِنِّي كُلَّما دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصابِعَهُمْ فِي آذانِهِمْ وَاِسْتَغْشَوْا ثِيابَهُمْ وَأَصَرُّوا وَاِسْتَكْبَرُوا اِسْتِكْباراً » 71 : 7 ( 2 ) ( خداوندا هر چه كه آنان را دعوت كردم كه آنان را ببخشايى آنان انگشتهاى خود را در گوش نهادند لباسهاى خود را به روى خود كشيدند كه مرا نبينند و در تبه كارى خود اصرار ورزيدند و تكبر شديدى ابراز كردند . ) < شعر > ( ( 1392 ) ) قوم گفتندش كه او را قصر نيست مر عمر را قصر جان روشنى است < / شعر > آبادى دل فعاليتهاى درونى ما در آغاز كار زندگانى مانند اين كه در صفحهء روح نمودار مىشوند و از بين مىروند ناپايدار مىنمايند ، ولى تدريجاً كه نيروى مقاومت درونى تقويت مىگردد ، اصول و قوانينى مانند اصول زير بنايى ، در درون ما سازمانى تشكيل


( 1 ) سوره البقرة ، آيه 115 . . ( 2 ) سوره نوح ، آيهء 7 . .

614

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 614
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست