نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 59
يكى مىگردند در اين باره شعرها و مطالب فراوان گفته شده است مثلا گفتهاند : < شعر > من كى هستم ؟ ليلى ، و ليلى كيست ؟ من هر دو يك روحيم اندر دو بدن < / شعر > [1] در تأييد اين مطلب گفتهاند : وقتى كه موضوعى مورد علاقه و محبت انسان قرار مىگيرد ، مانند اين است كه انسان مىخواهد آن موضوع محبوب را مالك شود و تحت سلطهء خود در آورد و هر چه كه محبوبيت افزايش يابد « من » انسان زشتىها و پديده هاى نامناسب آن موضوع را حذف نموده ، و با تجريد از نمودهاى مزبور آن را جزء روح خود قرار مىدهد . و چون سنخيت روح انسان با روح انسان ديگر بيش از هر موجود ديگر است ، لذا عشق به انسان ديگر ابتدا از كالبد زيباى معشوق شروع شده و تدريجا روح عاشق به روح معشوق نفوذ مىكند ، يا عاشق روح معشوق را در روح خود نفوذ مىدهد و تدريجا زيبايى كالبد را تا درجهء دوم پايين مىآورد . و اينجا است كه روح معشوق نسبت به عاشق اهميت خاصى خواهد داشت . و لذا عاشق آرام نخواهد گرفت تا اين كه روح معشوق را با روح خود كاملا متحد ببيند .
[1] < شعر > انا من اهوى و من هوى انا نحن روحان حللنا بدنا فاذا ابصرتنى ابصرته و إذا ابصرته ابصرتنا < / شعر > ( من همان شخص هستم كه او را مىخواهم ، و آن شخص را كه مىخواهم منم ، ما دو روحيم كه در يك بدن حلول كردهايم . هنگامى كه مرا ببينى او را ديدهاى ، و هنگامى كه او را ببينى مرا ديدهاى ) . . روحه روحى و روحى روحه من رأى روحين عاشا فى بشر ( روح او روح من است و روح من روح اوست ، كه ديده است كه دو روح در يك انسان زندگى كنند ؟ ) . . البته ناگفته نماند كه در سه بيت عربى فوق ( مصرع دوم از دو بيت اولى و همچنين مصرع دوم از بيت سوم ) دو بودن روح عاشق و معشوق را مىرساند ، ولى مقصود گويندگان اشعار روشن است كه همان اتحاد دو شخصيت طرفين عشق است ، و الا با ساير مصرعهاى ابيات تناقض پيدا مىكند . .
59
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 59