responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 566


< شعر > قطرهء دانش كه بخشيدى ز پيش متصل گردان به درياهاى خويش < / شعر > آن گاه مثالهايى براى اين مطلب مىآورد كه حقايق به يك صورت ازلى در دو قلمرو طبيعت و ما وراى طبيعت نيستند ، مثلًا عصاى موسى عليه السلام در اين عالم يك قطعه چوب بود ، ولى در نزد خدا اژدها .
همچنين عمر صورتى در اين جهان طبيعت داشت و صورتى در جهان پشت پرده . منى را ما چند قطره مايع مىبينيم ، ولى در آن طرف طبيعت يك موجود انسانى است كه از ملك پران مىشود .
ملايك نور خدايى را در همين آدم مشاهده كرده او را سجده كردند در صورتى كه آدم را موجود ناچيزى مىپنداريم . همين آدم كه اگر تا قيامت او را مدح بگويم و بستايمش كم گفته‌ام ، در باره يك دستور پوششى بر ديده گانش افتاد ، و قضا او را خيره كرد . اين پوشش از آن جا ناشى شد كه در درون خود گفت : آيا اين نهى كه خدا در باره گندم به او ابلاغ كرده است ، براى ممنوعيت جدى است ، يا درجهء از مطلوبيت دارد كه او مىتواند مرتكب شود ؟ ولى هنگامى كه اين تشويش روانى از او بر طرف شد و گندم را خورد ، متوجه شد كه دزد نفس رخت را از كارگاه برده است ، اين باغبان كه مواظب باغ بود خارى در پايش خليد ، و دزد نفس فرصتى يافت و كالاها را برد .
آرى اين قضاست ، نمىتوان آن را به سادگى منظور نمود ، اين قضا مانند ابرى است كه مىآيد و روى خورشيد جهان افروز را مىپوشاند ، شير و اژدها در مقابل آن مانند موش ناچيز مىگردند . حكمى كه به من متوجه شده است ، مىدانم و جاهل نيستم ، اما اين كه نمىتوانم آن را امتثال كرده فرمانبرى نمايم ، از آن جهت است كه دامى در مقابل من گسترده شده است .
بنا بر اين يعنى از آن جهت كه جهان هستى پر از رويدادهاى قضا

566

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 566
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست