نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 565
اين هم يك اصل است كه انسان نبايستى فريب پديده هاى زود گذر دنيا را بخورد ، بلكه انسان كامل كسى است كه عاقبت بين بوده باشد . « ولى به نظر مىرسد اين مطلب با آن مسئلهاى كه در ابيات پيشين گفته بود ، منافات داشته باشد در آن ابيات گفته بود كه : « صوفى ابن الوقت باشد اى رفيق » . ولى هيچ گونه منافاتى ميان اين دو مسئله وجود ندارد ، زيرا اين كه بايستى حالا را ديد ، در امورى است كه باعث سعادت انسانى است ، در اين گونه امور نبايد به اميد فردا نشسته ، فعاليت خير را به تأخير انداخت . اما در امورى كه مطابق جريان طبيعت در گذر است ، اگر انسان فريب آنها را بخورد و در آنها متوقف گردد ، فردا و عاقبت كار به تباهى خواهد كشيد ، در اين موارد بايستى انسان كاملًا عاقبت بين بوده باشد . باز يك اصل ديگر وجود دارد كه مىگويد : حقايق را از دانايان آنها بايد آموخت . « فَسْئَلُوا أَهْلَ اَلذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ » 16 : 43 [1] ( از اهل علم بپرسيد اگر نمىدانيد ) منابع اسلامى در لزوم رجوع به خبرهء هر فن و به عالم هر علم « مطابق عقل و منطق » آن چنان فراوان است كه احتياجى به گفتن تفصيلى آنها احساس نمىشود . اين رجوع بايستى آن اندازه ادامه پيدا كند كه برسد به خود خداوند ، زيرا حقايق در نزد ما تنها نمودى دارند ، ولى در نزد خداوند بزرگ ، حقيقت و سر واقعى آنها وجود دارد ، چنان كه بعدها خواهد گفت :