responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 561


مىگردد ، قابل تأمل بيشترى است ، زيرا چنان كه گفتيم عللى باعث مىشود كه انسان وسيله حركت مطلوب را از دست مىدهد و يا به عبارت عمومىتر وسيلهء عامل زندگانى دل خواه را از دست مىدهد سپس در فقدان وسيله مفروض بىچارگىها روى مىنمايد .
از همين جا معلوم مىشود كه مسئله حضرت آدم را بايستى دقيقتر از آن مطرح كنيم كه جلال الدين در اين ابيات بيان كرده است او مىگويد :
< شعر > ( ( 1249 ) ) اين همه دانست و چون آمد قضا دانش يك نهى شد بر وى غطا < / شعر > بعد مىگويد :
< شعر > ( ( 1255 ) ) اين قضا ابرى بود خورشيد پوش شير و اژدرها شود زو همچو موش < / شعر > آيا چنين بوده است ؟ كه خداوند وسايلى را پيش آورد كه آدم عليه السلام به اشتباه بيفتد و از اين كه نداند كه امر به نخوردن گندم تحريمى است يا تنزيهى اقدام بخوردن آن نمايد و از بهشت بيرون رود ؟ مىتوان گفت : مطابق مقدمه بالا آدم مطابق خواهش نفسانى اقدام به خوردن گندم فرمود .
و اين كه پس از خوردن گندم اظهار ندامت كرده گريه ها سر داده ستمكارى را بخود نسبت داد ، كشف مىكند كه آدم كاملًا احساس كرد : لحظاتى ميان دو راه ( خوردن و نخوردن ) مخير بوده ، و هيچ يك از آن دو راه به طور حتم صد درصد براى او ضرورت پيدا نكرده است ، و الا به جاى پشيمانى اندوه مىخورد نه ندامت . پس اولًا هيجان نفس آدم باعث شده است كه از گندم تناول كند ، سپس به عوارض خوردن گندم از قبيل ندامت كه يك پديده طبيعى روانى است مبتلا شده است .
چنان كه گفتيم مسئله ندامت كه خود جلال الدين در همين مثنوى در ابيات گذشته و هم در ابيات آينده مكرر گوشزد خواهد كرد ، علامت اختيار مىباشد ، مثلًا آن جا كه خواهد گفت :
< شعر > اين كه گويى اين كنم يا آن كنم اين دليل اختيار است اى صنم يك مثال اى دل پى فرقى بيار تا بدانى جبر را از اختيار < / شعر >

561

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 561
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست