responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 447

إسم الكتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى ( عدد الصفحات : 848)


بگو انجام بدهم . مرد گفت به باد دستور ده مرا تا به هندوستان ببرد ، شايد كه عزرائيل نتواند به آن جا بيايد يا اشتباه كند فرار از مرگ مانند فرار از معرفت و درويشى حقيقى است ولى مردم فرو رفته در لجنزار هوى و هوس تعقل صحيحى ندارند تا بفهمند درويشى حقيقى آراسته شدن به فضايل انسانى است ، مرگ هم سپردن كالبد مادى به خاك و بردن روح به عليين و ملاقات خداوند ذو الجلال است .
آرى مردم مانند اين است كه از لقمهء حرص و آرزو هستند .
سليمان به باد دستور داد : آن مرد را با شتاب به هندوستان برد . چون روز ديگر شد ، عزرائيل موقع بار عام حضرت سليمان در بارگاهش حاضر بود ، سليمان عليه السلام فرمود : چرا به آن مرد ساده با خشم و كينه نگريستى ؟ آيا هدف تو اين بود كه آن بىچاره از ديار و خانمان خود آواره شود و به هندوستان پناه ببرد ؟ عزرائيل در پاسخ سليمان مىگويد : من به آن مرد از روى خشم و كينه ننگريستم ، بلكه نگاه من براى تعجب بود ، زيرا خدا فرموده بود كه جان آن مرد را در هندوستان بگيرم ، ولى هنگامى كه او را در اينجا ديدم ، در دل خود مىگفتم : اگر او صد بال و پر داشته باشد چگونه مىتواند در يك روز به هندوستان بپرد ؟ اما هنگامى كه به هندوستان رفتم ديدم اين مرد در آن جا است .
پس نتيجه چنين است كه تمام كارهاى دنيا از اين قبيل است ، ما هزاران مقدمه چينى مىكنيم . ولى سر نوشت به اين اقدامات بىنتيجهء ما لبخند مىزند .
آيا مىتوانيم از خود بگريزيم ؟ به سوى كه بگريزيم ؟ آيا مىتوانيم از حق رو گردان شويم ؟ آيا رو گردانى از حق و بال نيست ؟

447

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 447
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست