نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 415
< فهرس الموضوعات > قصه نخجيران و بيان توكل و ترك جهد كردن < / فهرس الموضوعات > < فهرس الموضوعات > جواب شير نخجيران را و بيان خاصيت جهد < / فهرس الموضوعات > < فهرس الموضوعات > روايت < / فهرس الموضوعات > قصه نخجيران و بيان توكل و ترك جهد كردن < شعر > ( ( 900 ) ) طايفهء نخجير در وادى خوش بودشان با شير دائم كش مكش ( ( 901 ) ) بس كه آن شير از كمين در مىربود آن چرا بر جمله ناخوش گشته بود ( ( 902 ) ) حيله كردند آمدند ايشان به شير كز وظيفه ما تو را داريم سير جز وظيفه در پى صيدى ميا تا نگردد تلخ بر ما اين كيا < / شعر > جواب شير نخجيران را و بيان خاصيت جهد < شعر > ( ( 904 ) ) گفت آرى گر وفا بينم نه مكر مكرها بس ديدهام از زيد و بكر ( ( 905 ) ) من هلاك فعل و مكر مردمم من گزيده زخم مار و كژدمم ( ( 906 ) ) مردم نفس از درونم در كمين از همه مردم بتر در مكر و كين ( ( 907 ) ) گوش من لا يلدغ المؤمن شنيد قول پيغمبر به جان و دل گزيد < / شعر > روايت « لا يلدغ المؤمن من جحر مرتين » ( 1 ) ( مرد با ايمان از آشيانهء حشرهء موذى دو بار گزيده نمىشود ) . كنايه از اين است كه انسان با فراست هنگامى كه راهى را سپرى كرد و در آن راه ضرر ديد ، دو باره همان راه را نمىپيمايد . « اعدى عدوك نفسك التي بين جنبيك » ( 2 ) ( دشمنترين دشمنانت آن نفس است كه در ميان دو پهلوى ( درون ) تو قرار گرفته است ) .
( 1 ) در كتاب مجمع البحرين صفحه 376 روايت فوق با كلمهء لا يلسع وارد شده است : « لا يلسع المؤمن من جحر مرتين » لسع و لدغ در لغت گزيدن را گويند . . ( 2 ) محجة البيضاء ، ج 5 ، ص 6 . .
415
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 415