نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 409
به بيمارى چند شخصيتى گرفتارند ، و چون هيچ گونه محاسبهاى در مسائل روحى ميان جوامع امروزى وجود ندارد ، و تمام كوشش حقوقدانان و علماى اجتماع در اين است كه افراد بدون مزاحمت با يكديگر زندگى كنند ، اين اصل را مورد اهميت قرار نمىدهند كه با اين افراد چند شخصيتى كدامين تمدنى را مطرح ساخته ، براى پرستش آن به زانو در آمده به گذشتگان افتخار مىكنند ؟ اين تشابه هاى عاريتى و اين مخلوق الساعة بودن متأسفانه دامن تمام جوامع امروزى را گرفته است ، حتى براى بعضىها عنوان اصل شايستهاى پيدا كرده مىگويند : مرد زمان كسى است كه بتواند با محيطهاى مختلف خود را سازش بدهد . به همين جهت است كه بزرگترين جامعه شناسان و روان شناسان و مورخين و فلاسفه ى تاريخ نمىتوانند كوچكترين حدس منطقى در بارهء امروز و فرداى بشريت اظهار نمايند . وايتهد مىگويد : « ما حتى از موجوديت امروزى خود آگاه نيستيم ، اصلا ما نمىدانيم در كدامين گوشهء تاريخ زندگانى مىكنيم » . به همين جهت است كه عالىترين و ضرورىترين اصلى كه امروز براى يك متفكر در بارهء انسان اثبات مىشود ، نمىتواند حتى بقاى يك سالهء آن را تضمين علمى كند . شما مىگوييد : چه مانعى دارد ؟ بگذاريد همين راه را كه انسان براى خود انتخاب كرده است ادامه بدهد ، او كه زندگانى مىكند خواه يك شخصيتى باشد خواه صد شخصيتى . من هم با شما در اين جهت كه انسان مىتواند به همين شكل هم زندگانى كند موافقم ، من مىگويم : انسان نه تنها مىتواند با چند شخصيتى زندگى كند بلكه انسان مىتواند بدون شخصيت هم در اين دنيا بلولد ، ولى فرق زيادى است ميان لوليدن و زندگانى كردن . فرق ميان لوليدن و زندگانى كردن ، همان فرق ميان آزادى و اختيار ، با جبر و بىاختيارى است ، اين مطلب شعر گل و بلبلى نيست كه هنگامى كه مىگوييم : انسانى كه
409
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 409