نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 391
پيچان و در هيجاناند . در اينجا جلال الدين احساس مىكند كه ممكن است اين مطلب براى بعضى از ساده لوحان و آنان كه در جهان ماده به طور افراط مستغرق گشتهاند ، سنگين آمده در صدد انكار بر آيند . مىگويد : من هم مىدانم كه در جهان هستى قوانينى در جريان است . من هم مىدانم و ايمان دارم كه در دنيا قانون علت و معلول به شدت حكمفرما است : بلى : < شعر > سنگ بر آهن زنى آتش جهد < / شعر > ولى فراموش نكنيم كه : < شعر > هم به امر حق قدم بيرون نهد < / شعر > اين عليتها و اين سببيتها ، و به عبارت عمومىتر تمام قوانين ، ضرورت و روابط خود را در ميان موضوعات و محمولات از خدا مىگيرند ، چنان كه در نظريهء اول از نظريات سه گانه بيان نموديم . مىگويد : درست است كه سنگ را اگر بر آهن بزنى ، آتش خواهد جست ، و اگر تو سنگ و آهن ستم را بر هم بزنى نتيجهء خود را مانند زن و مرد توليد خواهند كرد ، و سببيت همهء اينها را قبول دارم ، ولى من چيزى را در اينجا اضافه مىكنم كه تمام سؤالات شما را پاسخ خواهد گفت ، و آن اين است كه سببيت تمام اين اسباب از خدا است ، يعنى اين اسباب طبيعى مستند به يك عده اسباب پشت پرده است كه آنها به طور مستقيم با خدا ارتباط دارند . اين اسبابهاى ظاهرى را آن اسبابهاى درونى بروز مىدهند و موجب به نتيجه رسيدن آنها مىگردند . خود سببيت يك حادثه است ، و اين كه مثلًا آتش بسوزاند پديدهاى است كه همواره تحت نظارت و تسلط خداوندى است . « يا مسبب الاسباب » . ( اى سبب كنندهء سببها ) .
391
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 391