نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 387
إسم الكتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى ( عدد الصفحات : 848)
از اين اصل چنين نتيجه مىگيريم كه ما در هيچ يك از موجودات كه در صحنهء گستردهء ماده در جريانند ، امورى به عنوان ذاتيات نداريم . بلى مانعى نيست از اين كه به جهت زيادى دوام و ثبات بعضى از خواص در موجودات ، آنها را در مقابل ساير خواص سريع الزوال ذاتى بناميم . خلاصه اين نظريه مىگويد : هيچ موجودى نمىتواند از ذات خود خاصيتى داشته باشد كه آن خاصيت در عرصه و كشش جريانات طبيعى ، حتمى الوقوع بوده ، چارهاى از پيوستگى آن خاصيت به موجود مفروض نبوده باشد . بنا بر اين معناى يك قانون اين است كه در روبناى طبيعت و جريان موجودات ، مانند جريان فوتونهاى نور به طور ريزش بوده ، و چنين نيست كه موجوداتى به طور مستقل و پى در پى با يك عده ذاتيات در جريان بوده باشند . نظريهء دوم - مىگويد : موجودات جهان هستى داراى خواص ذاتى و غير ذاتى دارد و امور ذاتى قابل دگرگونى و تحول نمىباشد ، و تمام اشياء براى خود امور ذاتى دارند ، و قابل تخلف از آن امور ذاتى نيستند . اين نظريه در فلسفهء كلاسيك حمايت كنندگان زيادى داشته است . نظريهء سوم - اين است كه مفاهيمى از اين قبيل كه فلان چيز خاصيت ذاتى غير قابل تجزيهء فلان موجود است ، يا خاصيت غير ذاتى آن است ، و همچنين ميان آن دو چيز رابطه « عليت » وجود دارد ، جز عادات ذهنى ما كه از حواس بهره بردارى مىنمايد ، نمىباشد . سر دستهء اين مكتب دويد هيوم انگليسى است كه از ايده آليستهاى به نام اروپا است . براى انتقاد از اين دو نظريه محل ديگرى است كه ما در آينده تا حدودى بررسى خواهيم كرد . آن چه كه بسيار جالب و موافق منطق به نظر مىآيد ، همان نظريهء اول است كه گروه زيادى از فلاسفه و دانشمندان نامور شرق و غرب عقيده مند مىباشند .
387
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 387