responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 338


سرها از بدنها جدا مىشود . آرى اين اصل مخرب سياسى در هر دوران با اشكال مختلفى جريان داشته است .
سپس جلال الدين نتيجهء بسيار زيبايى گرفته ، مىگويد : در ميان اين كشته شدگان اشخاصى بودند كه شكافتن تن و بيرون رفتن روح آنان ، مانند شكستن پوست و بيرون آمدن مغز بود كه اصالت و حقيقت با آن است . و بعضى ديگر بدون مغز بودند كه كشته شدن آنها مانند شكستن پوست گردوى بىمغز بود كه جز صداى شكستن چيز ديگرى ايجاد نمىكرد .
بنا بر اين مرگ يعنى هنگام بروز درونها . هر كس كه داراى معنا بوده باشد دل خوش و خرم خواهد بود ، و هر كس كه در اين زندگانى مانند حيوانات به چريدن در علفزار ماديات قناعت ورزيده است ، غير از رسوايى چيزى محصول نخواهد داشت .
به همين جهت است كه گرفتارى تبه كاران در آتش ، امر شايسته‌اى است ، زيرا كه چوب خشك غير از سوخته شدن چه نتيجه‌اى مىتواند داشته باشد ؟
< شعر > بسوزند برگ درختان بىبر سزا خود همين است مر بىبرى را < / شعر > رستاخيز الهى مانند كارزار است ، مبادا براى چنين روزى تير چوبى به جاى اسلحهء بران تهيه كنى . ساعاتى در وضع درونى خود بينديش اگر ديدى آن چه كه در درون تست ، نفس پليد و ناچيزى است كه هيچ كمالى در آن نمىبينى ، معطل مباش ، مسامحه روا مدار ، برخيز پيش از آن كه خورشيد زندگانى به لب بام رسد به تصفيه و تأديب روح بپرداز ، زيرا آن چه در آن بازار خريدارى خواهد گشت روح انسانى است ، نه روح شيطانى و حيوانى .

338

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 338
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست