إسم الكتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى ( عدد الصفحات : 848)

< فهرس الموضوعات > هرگز نااميد مباشيد < / فهرس الموضوعات > < فهرس الموضوعات > تفسير ابيات < / فهرس الموضوعات > < شعر > كوى نوميدى مرو اميدهاست سوى تاريكى مرو خورشيدهاست < / شعر > هرگز نااميد مباشيد < شعر > در نوميدى بسى اميد است پايان شب سيه سپيد است هان مشو نوميد چون واقف نه‌اى ز اسرار غيب باشد اندر پرده بازىهاى پنهان غم مخور < / شعر > از آن جهت كه تمام علل و معلولات و حوادثى كه در پهنهء جهان هستى در جريان است ، تحت محاسبهء ما نيست ، و از آن جهت كه خداوند بزرگ به طور استمرار و دوام ناظر به جريان جهان هستى است ، ما هرگز نوميدى را به خود راه نخواهيم داد ، زيرا < شعر > هزار نقش بر آرد زمانه و نبود يكى چنان كه در آينه تصور ماست < / شعر > و همچنين هيچ گونه تاريكى مطلق در دنيا وجود ندارد كه اگر در هنگام احساس تاريكى به درون خود مراجعه كنيم روزنه‌اى در مقابل ما قرار نگيرد و خورشيد پشت پرده‌اى را براى ما نشان ندهد .
تفسير ابيات پس از آن كه آن وزير خود را مىكشد ، و جان خود را در راه سياست شوم و بنيان كن از دست مىدهد ، امرا يك به يك پيش آمده خود را به عنوان نايب وزير معرفى مىنمايند . و هر يك براى اثبات مقام خود طومارى به مردم نشان مىدهند .
اگر طومارها داراى مضمون متحدى بود ، باز آنان در بارهء رياست با يكديگر گلاويز گشته و جبهه بندىها مىكردند ، در صورتى كه خود طومارها هم داراى محتويات مختلف و متضاد بوده است . اين اختلاف باعث چنان تشنج مىگردد كه جنگ و پيكار شروع گشته خونها روانه مىگردد

337