نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 30
نى بياوريد تا نى بنوازم « زيرا رشد عقول انسانى را آهنگ ناى است ، آهنگ ناى پايدارتر از هر چيز با عظمت و حقيرى است كه انسانها براى خود ساختهاند » . « مىبينيم گرد و غبار طبيعت صورت زيباى روح مردم را آن چنان تيره و تار ساخته است كه گويى صفا و نيكويى در اين چهره ها ساختگى و اجبارى است » . « زشتى و تبه كارى مانند يك سنت طبيعى مردم را تا زير خاك سياه بدرقه مىكند » . « انگشتان ناخود آگاه روزگاران اكثريت اين مردم را بازيچه قرار داده ، زمانى آنها را به حركت و جنبش در مىآورد ، سپس آنها را درهم مىشكند » . « افراد انسانى براى خود شخصيتها مىتراشند كه اين يكى دانا است ، آن ديگرى آقا است . « من آن گروه از انسانها را با فضيلت مىشمارم كه دنبال رهروان حق و حقيقت را گرفته ، موجوديت خود را به ثمر رسانيدهاند ، جز اين رهروان حق و حقيقت هر كه باشد نابود شدنى است » . [1] نى بياور تا نى بنوازم » زيرا آهنگ نى عامل رشد عقول انسانى است ، قرون و اعصار نابود مىگردند ولى آهنگ نى پايدار است » . « زندگانى ( طبيعى حيوانى ) خواب گرانى است كه خود پرستان نسبت به آن عشق مىورزند » .
[1] < شعر > الخير فى الناس مصنوع إذا جبروا و الشر فى الناس لا يفنى و ان قبروا و اكثر الناس آلات تحركها اصابع الدهر يوماً ثم تنكسر فلا تقولن هذا عالم علم و لا تقولن ذاك السيد الوقر < / شعر > فاضل الناس قطعان يسير بها صوت الرعاء و من لم يمش يندثر .
30
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 30