نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 27
إسم الكتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى ( عدد الصفحات : 848)
در بارهء آن قوانين باعث اضطراب گردد ، و اصلا ممكن است به قول داستايوسكى زندگى را بخشكاند ، آن گاه اميد بر روى اين اضطراب چه تأثير سودمندى خواهد بخشيد . به ياد آن جملهء زيباى ويكتور هوگو مىافتيم كه مىگويد : « اميد بر روى اضطراب چون نفت بر روى آب مىسوزد و روشنايى مىدهد و اين شعلهء شناور همواره بر روى آلام بشرى زبانه مىكشد . » [1] اونوره بالزاك مىگويد : « مسئلهء غريبى است انسان هميشه با خويشتن در جدال است ، آرزوهايش را در اثر آلام كنونى از دست مىدهد ، و آلام خود را به اميد آيندهاى كه به او تعلق ندارد فريب مىدهد . » [2] بسيار خوب ، روى اين محاسبات زندگى ، لذايذ و شادىها همه جانبه و ريشه دار نيست ، اما به چه علت : < شعر > در غم ما روزها بىگاه شد روزها با سوزها همراه شد < / شعر > اين غم و اندوه غير از آن پديدهء روانى است كه افراد معمولى انسان در موقع فقدان خواسته هاى خود دچار مىگردند ، بلكه اين همان غم هجران معشوق واقعى است كه از تمام لذايذى كه بشر در جهان مادى مىبرد لذت بخشتر است ، همين غم است كه سعدى شادى و خرمى دو جهان را در آن مىبيند : < شعر > آب حيات من است خاك سر كوى دوست گر دو جهان خرّمى است ما و غم روى دوست < / شعر > اين همان غم است كه محقق مرحوم فيض كاشانى آرزويش را در سر مىپرورانيد : ندهى اگر به او دل به چه آرميده باشى ؟ نگزينى از غم او چه غمى گزيده باشى ؟ بلى اين همان اندوه است كه غبار آن را چهره تمام راد مردان جهان بشريت و تمام سازندگان تاريخ انسانى در سطح آيينهء حيات و طوفان آن را در سراسر زندگانى پر پيچ و خمشان به ما نشان مىدهند . آرى اگر از نهال زندگانى ميوهء ابديت را چيدهاى و اگر لذايذ هر دو جهان