نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 236
مسلماً در زمينهء اقتصاد دكتر كنه را توليد مىكند كه مىگويد : هر كس بتواند آن چنان كه توليد و فعاليت مىنمايد ثروت را تصاحب كند . » و افراد ديگر و اجتماع مطرح نيست » . همين اختلافات اگر به حال طبيعى خود گذاشته شود ، در فلسفهء هدف زندگى ، اپيكور ايجاد مىكند كه مىگويد : هدف زندگانى بهره بردارى از حد اكثر لذت شخصى است . و اگر همين اختلافات به حال طبيعى خود گذاشته شود ، مىگويد : زندگى فقط براى هنر اگر چه باعث نابودى اجتماع بوده باشد . در سياست ماكياولى ايجاد مىكند كه مىگويد : آن چه كه براى سياست مدار مطرح است ، عبارت است از اين هدف كه اجتماع را مطابق تشخيص خود اداره كند ، و هيچ گونه ملاحظهء اصول انسانى در وسايل در سياست مفهوم ندارد . نبايد مرد سياست مدار فريب آن اصول را خورده از كار باز بماند . در فلسفه نيچه توليد مىشود كه مىگويد : حق با قدرت است . در شناسايى اجتماع و فرد توماس هابس را مىزايد كه مىگويد : « انسان گرگ انسان است » بقيه حرف اندر حرف است . چنان كه اگر در يك طرف فضا اكسيژن وجود داشته باشد و در طرف ديگر هيدروژن هرگز ما ، آب نخواهيم داشت . و ممكن است هر دو به طور انفراد با يكديگر قيافهء مبارزه بگيرند ، در صورتى كه اگر به طور منطقى با همديگر تفاعل بورزند آب را ايجاد خواهند كرد . و همچنين اگر يك دنيا اكسيژن داشته باشيم آب به وجود نخواهد آمد . بنا بر اين براى اين كه اين پديدهء اختلاف دمار از روزگار بشريت در نياورد ، رهبران خردمند و مصلحين انسانى مورد احتياج است كه اين اختلافات را رهبرى كرده ، اين عالىترين نمود هستى را كه سيستم هستى ، شالودهء خود را روى آن بنا نهاده است ، وسيلهء تخريب و كشتن حق و نابود ساختن اصول عالى انسانى قرار ندهند . اوراق تاريخ بشرى ، تا آن جا كه همين اختلافات را به طور منطقى و محاسبه شده براى خود مطرح ساخته است ، بسيار درخشنده و بارور نشان مىدهد . نمىتوان تمدنى
236
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 236