نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 215
براى رسيدن به آن حقيقت هم وجود ندارد . و اين يك اصل است بسيار عالى است ، و توضيح آن چنين است كه : اولا بايستى براى يك فرد امورى به عنوان حقايق نمودار گردد ، به طورى كه رسيدن به آن حقايق بتواند براى او ايده آل و هدف از تلاش و تكاپوها جلوه كند ، پس از اين مرحله به درون خود نگريسته با آشنايى با نيروهاى درونى خود دريابد : كه چگونه بايستى از اين حقايق بهره بردارى كند . آن گاه نوبت چشيدن حقايق و استشمام آنها فرا مىرسد ، پس وجود حقايق ايجاد كنندهء وسيلهء دريافت حقايق مىباشد . پس از آن كه آن وسايل ايجاد شد ، خواهد ديد : كه وسيله بيش از آن چه را كه حقايق ابتدايى اقتضا مىكرد نيرومند است ، و وسايل تحصيل شده ، راه را به سوى حقايق عالىتر باز مىكند ، همچنان كه آن حقايق ابتدايى را بسيار عميقتر جلوه مىدهد . فهم كردن حاذقان نصارى مكر وزير را < شعر > ( ( 445 ) ) ناصح دين گشته آن كافر وزير كرد او از مكر در لوزينه سير ( 1 ) ( ( 446 ) ) هر كه صاحب ذوق بود از گفت او لذتى مىديد و تلخى جفت او ( ( 447 ) ) نكته ها مىگفت او آميخته در جلاب قند زهرى ريخته ( 2 ) هان مشو مغرور ز ان گفت نكو ز انكه دارد صد بدى در زير او او چو باشد زشت گفتش زشت دان هر چه گويد مرده آن را نيست جان گفت انسان پارهاى ز انسان بود پارهاى از نان يقين كه نان بود < / شعر >
( 1 ) لوزينه هر غذايى كه در آن مغز بادام مخلوط شود . . ( 2 ) جلاب ، معرب گلاب . .
215
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 215