responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 147

إسم الكتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى ( عدد الصفحات : 848)


< شعر > ( ( 299 ) ) زرّ قلب و زر نيكو در عيار ( 1 ) بىمحك هرگز ندانى اعتبار ( ( 300 ) ) هر كه را در جان خدا بنهد محك ( 2 ) هر يقين را باز داند او ز شك آن چه گفت استفت قلبك ( 3 ) مصطفى آن كسى داند كه پر بود از وفا ( ( 301 ) ) در دهان زنده خاشاك ار جهد آن كه آرامد كه بيرونش نهد ( ( 302 ) ) در هزاران لقمه يك خاشاك خرد چون در آمد حس زنده پى ببرد ( ( 303 ) ) حس دنيا نردبان اين جهان حس عقبى نردبان آسمان ( ( 305 ) ) صحت اين حس ز معمورى تن صحت آن حس ز تخريب بدن ( ( 306 ) ) شاه جان مر جسم را ويران كند بعد ويرانيش آبادان كند اى خنك جانى كه بهر عشق و حال بذل كرد او خان و مال و ملك و مال ( ( 307 ) ) كرد ويران خانه بهر گنج زر وز همان گنجش كند معمورتر ( ( 308 ) ) آب را ببريد جو را پاك كرد بعد از آن در جو روان كرد آب خورد ( ( 309 ) ) پوست را بشكافت پيكان را كشيد پوست تازه بعد از آنش بر دميد ( ( 310 ) ) قلعه ويران كرد از كافر ستد بعد از آن بر ساختش صد برج و سد < / شعر >


( 1 ) عيار اندازه و مقياس و در فلزات قيمتى ، تقريباً عبارت است از چند در چند ، مثلًا مىگوييم : اين طلا از عيار هيجده است ، يعنى به اندازهء هيجده در بيست و چهار طلاى خالص است . . ( 2 ) محك سنگى كه خالص و مغشوش بودن طلا را نشان مىدهد . . ( 3 ) استفت ، امر از فتوى است . يعنى در هنگام تحير در تشخيص واقعيتها از قلب خود فتوى بگير ، يعنى معلوماتى كه در درون ذخيره كرده‌اى با روشنايى انسانى كه در آنها آميخته شود ، يك روشن بينى خاصى در درون انسان ايجاد مىگردد كه ممكن است واقعيت را كاملًا روشن بسازد . گاهى اين گونه ادراك را استشمام هم مىگويند . مثلًا مىگوييم : فلان شخص شمّ قضايى خوبى دارد و فلان شخص استشمام سياسىاش خوب است . . . اين گونه درك گاهى به عنوان حدس و گاهى به عنوان روشن بينى و شهود نمودار مىگردد . .

147

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 147
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست