نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 85
< شعر > من گروهى مىشناسم ز اولياء كه دهانشان بسته باشد از دعا < / شعر > يا به قول ويكتور هوگو : « بعضى افكار به منزلهء عبادتند ، در زندگى لحظاتى هست كه جسم به هر حالت كه باشد جان در حال سجود است » . [1] خداوند مىفرمايد : « اَلَّذِينَ يَذْكُرُونَ الله قِياماً وَقُعُوداً وَعَلى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ اَلسَّمواتِ وَاَلأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلًا سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ اَلنَّارِ » 3 : 191 [2] ( خردمندان كسانى هستند كه خدا را در حال ايستادن و نشستن و به پهلو دراز كشيدن ذكر مىكنند ، آنان در آفرينش آسمانها و زمين به تفكر مىپردازند و مىگويند : پاكيزه پروردگارا ، اين جهان با اين عظمت را باطل و بىهوده نيافريدهاى . ما را از عذاب آتش رهايى بخش ) . هيچ گونه ترديد نيست در اين كه روان انسانى براى خود در هر حالى مىتواند دعا و نيايش داشته باشد . ولى چنان كه گفتيم به زبان آوردن دعا براى خود فعاليت ديگرى در روان ما ايجاد مىكند كه مجرد خطور دادن در درون نمىتواند آن را ايجاد كند . < شعر > ( ( 61 ) ) چون بر آورد از ميان جان خروش اندر آمد بحر بخشايش بجوش < / شعر > جان انسان خروشان مىشود ، درياى كرم الهى را به تلاطم مىاندازد مقصود از خروش از ميان جان ، همان حالت انقطاع است كه همراه با يك انفجار روانى مىباشد . گويى در نتيجهء اين انفجار صخرهء بزرگ و سختى كه دهنهء منبع چشمه سار
[1] بىنوايان ، ج 2 ، ص 269 . . [2] سوره آل عمران ، آيه 191 . .
85
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 85