نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 795
< شعر > ( ( 1833 ) ) دانه باشى مرغكانت بر چنند غنچه باشى كودكانت بر كنند < / شعر > بدان جهت كه جوامع انسانى هنوز قدم به مدينهء فاضله نگذاشتهاند لذا مزاياى وجودى انسان اغلب باعث تيره بختى او مىگردد آرى هنوز انسان با اين تاريخش ، انسان با اين هياهو و رجزخوانىهاى غرور آميزش ، نمىتوانند در مزايايى كه خداوند ببعضى از انسانها عطا فرموده است ، بهره بردارى منطقى و عادلانه نمايد . چه بسا نبوغهايى كه مىتوانست عالىترين خدمت را براى بشريت انجام بدهد به جهت حسودى حسودان يا ناسازگارى با خواسته هاى پيش روان جامعه يا از روى طمع حريصان نابود گشته ، يا وسيلهاى براى سوء استفاده قرار گرفته است . دريغا ، كه تمام عوامل پيش رفت مادى و معنوى انسانها هنوز مانند مواد خام و ناخود آگاه در باد پاى عوامل اغراض سود جويان در مىغلطند . در آن دوره هاى كهن مزايايى را كه در بعضى از انسانها وجود داشت ، فقط طمع كاران براى خود وسيلهء سود جويى مىكردند ، امروز با هزاران حيله پردازىها در انواع گوناگونى از تبه كارىها به كار مىاندازند ، آيا بگوييم كه : مردم نابغه و آنان كه داراى هر گونه مزيتى هستند از اظهار آن خود دارى نمايند ؟ آيا اين خيانت بدتر است ، يا اين كه آنان با در اختيار گذاشتن مزاياى موهبتى خود وسيله سود جويى اشخاص را فراهم بياورند ؟ سؤالى است كه پاسخ آن چندان آسان نيست . جلال الدين با مطالعه در همين وضع بشرى است كه ابياتى مانند بيت ذيل را سروده است : < شعر > ( ( 1833 ) ) دانه باشى مرغكانت بر چنند غنچه باشى كودكانت بر كنند ( ( 1834 ) ) دانه پنهان كن به كلى دام شو غنچه پنهان كن گياه بام شو < / شعر >
795
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 795