نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 741
با اين حال فراموش نكنيم كه دوران كنونى ما انسانهاى ماشين زده و انسانهايى كه در لجنزار خود پرستى و هوى و هوس غوطه مىخورند ، آن چنان مشاعر و وجدان خود را از دست دادهاند كه حتى پشيمانى و ندامت و « اى كاش » گفتن هم از خاطرها فراموش شده است . اين يك خطر بزرگى است كه انسانهاى دورانهاى ما را تهديد مىكند ، زيرا اين بىاعتنايى بنداى وجدان و اين بىخيالى در باره هر آن چه انسانها انجام مىدهند ، معنايش اين است كه وجدان آن پيك الهى از دلهاى مردم رخت بر بسته هيچ كس احساس مسئوليت نمىكند ، من براى تواريخ انسانى هيچ پديده شرم آورى را به آن اندازه وقيح نمىبينم كه انسان براى خود هيچ مسئوليتى در زندگانى احساس نكند او با اين كه مىبيند < شعر > قطرهاى كز جويبارى مىرود از پى انجام كارى مىرود < / شعر > با اين حال خود را در همه گفتار و كردار آزاد احساس مىكند . بگذاريد شهوت پرستان و مقام پرستان لذت ببرند ، زيرا براى آنان چنين انسانهايى لازم بوده است كه با هر وسيلهاى بوده است آنها را ساختهاند . < شعر > ( ( 1712 ) ) غيرت حق بود با حق چاره نيست كو دلى كز حكم حق صد پاره نيست < / شعر > پريدن مرغ روح عالى از قفس تن به عنايت خداوندى هنگامى كه يك روح به حد تكامل رسيد و هنگامى كه به ثمر و هدف اقصاى خود نائل گشت صداى « يا أيتها النفس المطمئنة ارجعى الى ربك راضيه مرضية » در اعماق آن روح طنين انداز مىگردد .
741
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 741