responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 740


اگر وجدان انسانى نابود نشده باشد ، اگر تعقل انسانى مطابق ساختمان خود مشغول فعاليت بوده باشد ، اگر آگاهىهاى انسانى با هوى و هوس آلوده نگردد ، به حد كافى مىتواند از واقعيات برخوردار گشته و جايى براى دريغ و اى كاش گفتن در زندگانى نگذارد ، ولى چه بايد كرد كه انسان قربانى نادانى و هوى و هوس خويشتن مىباشد . انسان دايماً در آرزوهاى خام و خيالات پا در هوا عمر خود را پوچ و بىهوده مىسازد .
آرى چه بايد كرد در حق اين موجود انسانى كه هر ساعتى براى خود شخصيتى مىسازد ، و مطابق آن شخصيت كارهايى را انجام مىدهد ، هنگامى كه بيدار مىشود يا هنگامى كه گوش به صداى سطح عميق شخصيت فرا مىدهد ، مىبيند نتايج كارهايى را كه كرده است گويى يك دشمن خونى براى او تهيه نموده است ، آن گاه شروع مىكند : به كلمه « اى دريغا » و فرياد مىزند :
< شعر > افسوس كه ايام جوانى بگذشت سرمايه عمر جاودانى بگذشت تشنه به كنار جوى چندان خفتم كز جوى من آب زندگانى بگذشت < / شعر > يا به قول آن شاعر غربى : اى دريغا « در قمار زندگى نقد گران خود را ذره ذره به ميان آوردم و ذره ذره باختم ، حالا ديگر هيچ چيز ندارم ، آن قدر باخته‌ام كه گوشت و پوستى نيز بر بدنم نمانده است ، اما هنوز دو لبم خاموش است تا كسى به راز نهانى من پى نبرد » .
و به قول آن شاعر عرب :
< شعر > ألام على لوّ و ان كنت عالما بأذناب لوّ لم تفتنى اوائله < / شعر > اكنون به‌اى كاش گفتنهاى خودم ملامت مىشوم ، اگر من از نخستين گام زندگانى عواقب ناشايست اى كاش گفتن را درك مىكردم ، از همان آغاز محاسبه مىكردم ، و نمىگذاشتم امروز به بىنتيجه بودن « اى دريغا گفتن » متوجه شده و افسوس بخورم كه چرا يك عمر با اى دريغا گذرانده‌ام .

740

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 740
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست