نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 706
تفسير ابيات بر گرديم داستان خود را تكميل كنيم ، بازرگان پيامهاى خويشاوندان و همچنان پيام طوطى را در نظر مىگيرد كه در هندوستان بصاحبان آنها برساند ، هنگامى كه به اقصاى هندوستان مىرسد ، چند عدد طوطى را در آن جا مىبيند ، مركب خود را متوقف ساخته سلامى كرده و امانت طوطى را به آنها مىرساند . هنگامى كه پيام طوطى را مىگويد ، يك طوطى از دستهء طوطيان هندوستان مىافتد و نفسش به پايان مىرسد و مىميرد . بازرگان از گفتن پيام پشيمان مىگردد ، با خود مىگويد : باعث كشته شدن اين حيوان بىتقصير شدم . مگر اين طوطى كه در هندوستان زندگى مىكند با آن طوطى كه در شهر ماست خويشاوندى دارد ؟ مگر اين دو طوطى يك روح در دو كالبد بودند ؟ بىچاره طوطى كه با آتش سخن جان او را سوختم . آرى اين زبانى كه ما در دهان داريم مانند سنگ ، و دهان مانند آهن است كه بدون محاسبه و براى خوشايند بودن يا به اصطلاح امروزه « آزادى بيان » آن دو را به همديگر مىزنيم ، آتشى زاييده مىشود و دنيايى را كه به منزلهء پنبه زارى در مقابل آتش است شعله ور مىسازد . اگر ارتباط شديد انسانها را با يكديگر و مقدار تأثير هر انسان را در فرد ديگر ، ملاحظه كنيم ، خواهيم ديد : مانند اين است كه انسان مطلبى را كه مىگويد ، در تاريكى شرارهاى را ايجاد مىكند ، و در حالى كه تمام محيط پر از مادهء قابل احتراق است رها مىكند .
706
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 706