responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 616


ولى به شرط اين كه بكوشيم بناى جديدترى را در دنبال اين خرابى بسازيم .
دريغا ، امروزه بشريت در قصرهاى آسمان خراش زندگى مىكند در كاخهايى به سر مىبرد كه شايد حتى گذشتگان در رؤياهاى خود هم نمىديدند ، ولى چه ستمگرىها كه شالودهء آنها در اين قصرهاى سر به فلك كشيده ريخته نمىشود و چه وجدانهايى كه در اين كاخهاى بلورين از پا درمىآيد ، و هيچ بنايى هم روى خرابىها ساخته نمىشود .
< شعر > ( ( 1399 ) ) هر كه را باشد ز سينه فتح باب او ز هر ذره ببيند آفتاب < / شعر > مشاهدهء حقايق احتياج به ديده گان واقع بين دارد اين يك اصل است كه وضع روانى انسانى حتى در حواس انسان اثر مىگذارد . آن فردى كه در دريايى از لذت غوطه ور است ، بدون شك به هر موجود و پديده‌اى كه مىنگرد ، مانند اين است كه چشم همان شخص جنبهء لذت بخش آن را نشان مىدهد ، و از جهات ديگر آن موجود كه شايد بسيار اندوهبار بوده باشد غفلت مىورزد .
انسانى كه فقط مقياس ديد خود را پيروزى بر ديگران قرار داده است ، براى او غير از تصور نيرو و مفاهيم مشابه آن شايد امكان ناپذير بوده باشد ، دو مفهوم بسيار وسيع « هست » و « نيست » براى او جز با همان مقياس مطرح نيست .
يك مثال ساده مىتواند اين اصل را براى ما روشنتر بسازد ، در نظر بگيريد كه يك نفر براى جستجوى منبع آب به سوى كوهى مىرود ، در راه به يك نفر خار كن مىرسد كه از كوه بر مىگردد ، اين شخص از آن خار كن مىپرسد : در كوه چه خبر بود ؟ او خواهد گفت : خيلى كوه خوب است . از چه نظر ؟ از اين نظر كه خار زيادى داشته است . و اگر خارى در آن كوه وجود نداشته باشد اين خار كن خواهد گفت : هيچ چيز در كوه وجود ندارد . آيا اين شخص كه در جستجوى آب به سوى كوه رهسپار گشته است ، مىتواند با اين نفى كه از خار كن مىشنود قناعت كرده و از آن جا بر گردد ؟

616

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 616
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست