responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 522


آن دريا همان عقل كل يا عالم معنى است كه قبلًا گفتيم . پس اگر دقت كنيم خواهيم ديد كه صورت از بىصورتى بيرون آمده باز به بىصورتى برگشت .
آرى تمام جهان هستى بدين سان از بىصورتى ايجاد گشته سپس به جهان ما وراى طبيعت كه بىصورتى است ، باز مىگردد ، زيرا :
انا للَّه و انا إليه راجعون ( ما از آن خداييم و به سوى خدا باز گشت مىكنيم ) < شعر > ( ( 1144 ) ) هر نفس نو مىشود دنيا و ما بىخبر از نو شدن اندر بقا < / شعر > من دو باره به يك رودخانه وارد نشده ام هراكليد مىگويد « من دو بار به يك رودخانه وارد نشده‌ام » يعنى بار اول كه به رودخانه وارد شدم موجودى بودم با يك موقعيت مخصوص از لحاظ طبيعت جسمانى و روحانى ، همين كه بيرون آمدم خواستم دو باره به رودخانه وارد شوم ، هم من عوض شده بودم و هم رودخانه .
اين جمله كه از فلسفهء باستانى يونان به يادگار مانده است ، يكى از جملات جاودانى است كه تا كنون تازگى خود را كاملًا حفظ كرده است . عين همين مطلب را جلال الدين رومى در اين ابيات به طريق ظريفتر و مثالهاى بسيار روشنى متذكر مىگردد .
< شعر > ( ( 1144 ) ) هر نفس نو مىشود دنيا و ما بىخبر از نو شدن اندر بقا ( ( 1145 ) ) عمر همچون جوى نو نو مىرسد مستمرى مىنمايد در جسد < / شعر > يك لحظه در اين جهان سكون وجود ندارد ، ما به اين حركت سريع و دقيق و دائمى كه جهان را تازه مىكند ، اطلاعى نداريم ، زيرا حركت هنگامى كه شتاب بيشتر پيدا كرد ، از آن جهت كه درك ما نمىتواند نقاط گسيختهء حركت را از يكديگر تشخيص بدهد

522

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 522
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست