responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 504


هم در بيان مكر خرگوش و تأخير آن از رفتن < شعر > ( ( 1107 ) ) در شدن خرگوش بس تأخير كرد مكر را با خويشتن تقرير كرد ( ( 1108 ) ) در ره آمد بعد تأخير دراز تا به گوش شير گويد يك دو راز ( ( 1109 ) ) تا چه عالمهاست در سوداى عقل تا چه با پهناست اين درياى عقل بحر بىپايان بود عقل بشر بحر را غوّاص بايد اى پسر ( ( 1110 ) ) صورت ما اندرين بحر عذاب ( 1 ) مىدود چون كاسه ها بر روى آب ( ( 1111 ) ) تا نشد پر بر سر دريا چو طشت چون كه پر شد طشت در وى غرق گشت ( ( 1112 ) ) عقل پنهان است و ظاهر عالمى صورت ما موج يا از وى نمى ( ( 1113 ) ) هر چه صورت مىوسيلت سازدش ز ان وسيلت بحر دور اندازدش ( ( 1114 ) ) تا نبيند دل دهندهء راز را تا نبيند تير دور انداز را ( ( 1115 ) ) اسب خود را ياوه داند وز ستيز مىدواند اسب خود را راه تيز ( ( 1116 ) ) اسب خود را ياوه داند آن جواد و اسب خود او را كشان كرده چو باد ( ( 1117 ) ) در فغان و جستجو آن خيره سر هر طرف پرسان و جويان دربدر ( ( 1118 ) ) كان كه دزديده است ما را كو و كيست ؟
اين كه زير ران تو است اى خواجه چيست ؟
( ( 1119 ) ) آرى اين اسب است ليك آن اسب كو ؟
با خود آ اى شهسوار اسب جو وصفها را مستمع گويد به راز تا شناسد مرد اسب خويش باز ( ( 1120 ) ) جان ز پيدايى و نزديكى است گم چون شكم پر آب و لب خشكى چو خم در درون خود بيفزا درد را تا ببينى سرخ و سبز و زرد را ( ( 1121 ) ) كى ببينى سرخ و سبز و بور را تا نبينى پيش از اين سه نور را ( ( 1122 ) ) ليك چون در رنگ گم شد هوش تو شد ز نور آن رنگها رو پوش تو ( ( 1123 ) ) چون كه شب آن رنگها مستور بود پس بديدى ديد رنگ از نور بود < / شعر >


( 1 ) عذاب با كسر شيرين . .

504

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 504
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست