responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 496


زيافت تأويل ركيك مگس [1] < شعر > ماند احوالت بدان طرفه مگس كو همىپنداشت خود را هست كس از خودى سر مست گشته بىشراب ذرّه‌اى خود را شمرده آفتاب وصف باران را شنيده در زمان گفته من عنقاى وقتم بىگمان ( ( 1082 ) ) آن مگس بر برگ و كاه و بول خر همچو كشتيبان همىافراشت سر ( ( 1083 ) ) گفت من دريا و كشتى خوانده ام مدتى در فكر آن مىمانده ام ( ( 1084 ) ) اينك اين دريا و اين كشتى و من مرد كشتيبان و اهل رأى و فن ( ( 1085 ) ) بر سر دريا همىراند او عمد مىنمودش اين قدر بيرون ز حد ( ( 1086 ) ) بود بىحد آن چمين نسبت بدو ( 2 ) آن نظر كو بيند آن را راست كو ؟
( ( 1087 ) ) عالمش چندان بود كش بينش است چشم چندين ، بحر هم چندينش است ( ( 1088 ) ) صاحب تأويل باطن چون مگس وهم او بول خر و تصوير خس ( ( 1089 ) ) گر مگس تأويل بگذارد به راى آن مگس را بخت گرداند هماى ( ( 1090 ) ) آن مگس نبود كش اين عبرت بود روح او نى در خور صورت بود ( ( 1091 ) ) همچو آن خرگوش كو بر شير زد روح او كى بود اندر خورد قد ماند احوالت بدان طرفه مگس كو همىپنداشت خود را هست كس < / شعر > مطابقت جهان با اندازه گنجايش حواس اين اصل را هم در گذشته توضيح داديم كه گسترش نمودهاى جهان براى هر كس به آن اندازه است كه حواسش اجازه مىدهد ، اين كه مىگويد :



[1] زيافت پست و منحرف . . ( 2 ) چمين بول . .

496

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 496
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست