نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 381
از ترحم آن مفهوم دل سوزى نيست كه در ذهن اشخاص معمولى رواج دارد . بلكه مقصود توجه دادن انسانها به اين نكته است كه ايجاد رابطهء رياضى ميان انسانها از نظر داد و ستد و مسائل سياسى و اجتماعى و اقتصادى و علمى و ساير شئون زندگانى امكان ناپذير است ، و بايستى انسانها اين حقيقت را كه « همهء آنان انسانند » و خواستهء خداوندى هستند ، و كالاى يك كارگاهند ، و در مورد تابش اشعهء خداوندى هستند ، مورد پيوستگى روحى قرار بگيرند ، نه اين كه در مواقع درماندگى از روى عدم تحمل شكنجهء بىنوايان بر آنان رحم نمايند ، زيرا اين ترحم عالى مربوط به ديدن تيره بختى يك انسان نيست ، تا او بخواهد با دل سوزى لحظهاى منظرهء نكبتبار يك فردى را كه او را شكنجه مىدهد ، از بين ببرد . بلكه در حقيقت او با يك نيت متعالى به خويشتن دل سوزى مىكند نه به يك فرد از انسان . اين گونه ترحم كه ما گفتيم ، به عبارت مختصرتر عبارت است از دريافت واقعيت انسانى و ارتباط آن با خداوند ، كه آخرين درمان دردهاى بشرى است كه هنوز طعم آن را نچشيدهايم ترحم به همين معناست كه مادامى كه در طبقات عاليهء جوامع انسانى پيدا نشود براى هميشه مجبورند دروغ بگويند ، و براى هميشه جدا از وجدان و تعقل سليم حركت خواهند كرد ، ناله بىنوايان در گوش آنان طنين نخواهد داشت . تفسير ابيات شخصى در زمان پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله نام پيامبر عزيز را با سخريه به زبان آورد ، در نتيجه دهان او كج شد . از اين عمل خويش كه به رسوائيش منجر گشته بود ، نادم شده پيش پيامبر براى عرض معذرت آمد ، و طلب عفو و بخشايش نمود . گفت من در بارهء تو ياوه گويى كردم ، ولى در حقيقت خود من سزاوار ياوه گويى بودهام ، من گستاخى كردهام مرا ببخشا . هنگامى كه خدا بخواهد پردهء كسى را بدرد يعنى فردى اعمالى را انجام بدهد كه شايستهء دريده شدن پردهء شخصيت بوده باشد ، آخرين بار به هتك حرمت نيكان مبتلا مىگردد ، و بالعكس هنگامى كه خدا بخواهد عيبهاى
381
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 381