نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 352
روشنتر اين قضيه با فرض كل مجموعى كه از اجزاء گوناگونى تشكل پيدا كرده است سازگار نمىباشد . دوم - مقصود از جزء معنايى شبيه معناى جزئى ( فرد و مصداق ) بوده باشد ، البته در اين فرض مىتوان اين اصل را درست تلقى كرد ، زيرا هر فردى داراى حصهاى از كلى مىباشد ، به اين معنا كه هر فرد نمايندهء كل است به اضافهء تشخصات فردى كه دارد . ولى در اين صورت باز اين مسئله پيش مىآيد كه اين تشخصات چيست ؟ آيا خارج از ذات آن كل يا كلى است ؟ در صورتى كه فرض شده است كه تمام موجودات عين اوست . سوم - اين كه تشبيه به مسئلهء جزء و كل يك تشبيه ادبى - عرفانى بوده باشد ، به اين معنى كه احساس قرب به خدا ، آن چنان در انسانهاى رشد يافته شديد است كه خود را به منزلهء جزء از كل ( خدا ) مىدانند و به همين معنى جامى اشاره كرده مىگويد : < شعر > گر در دل تو گل گذرد گل باشى ور بلبل بىقرار بلبل باشى تو جزئى و حق كل است اگر روزى چند انديشهء كل پيشه كنى كل باشى < / شعر > و ناگفته نماند كه با نظر به ساير ابيات مورد تفسير ، اين بيت كه : < شعر > جزوها را روىها سوى كل است بلبلان را عشق با روى گل است < / شعر > در بارهء رابطه خدا با ساير موجودات صريح نيست ، ولى با نظر به روش كلى جلال الدين در مثنوى ، و ملاحظهء تشبيهاتى كه در اين ابيات دارد ، مىتواند مقصود از جزء و كل خدا و ساير موجودات بوده باشد ، نهايت امر اين است كه بايستى در بارهء بيان اين رابطه ( رابطهء جزء و كل موجودات و خدا ) تفسير و تأملى بيشتر كرد . تفسير ابيات مىگويد : از نسل همان پادشاه يهود پادشاه ديگرى در هلاك ساختن عيسويان مىكوشيد . در تفاسير معتبر اثبات نشده است كه اين پادشاه يهودى و كشته شدگان در دين عيسى بودهاند ، شايد جلال الدين مدركى براى اين مطلب داشته است .
352
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 352