نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 326
« لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَه مُسْلِمُونَ » 2 : 136 [1] ( بگوييد ما به خدا و به آن چه كه به ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط و موسى و عيسى و ساير پيامبران نازل شده است ( از خدايشان ) ايمان آوردهايم ما ميان هيچ يك از آن پيامبران تفاوتى قائل نيستيم و ما به خدا اسلام آوردهايم . ) < شعر > ( ( 680 ) ) گر تو صد سيب و صد آبى بشمرى صد نماند يك شود چون بفشرى < / شعر > تجسمى در بارهء وحدت و كثرت بار ديگر جلال الدين در بارهء محكوم ساختن اعتقاد به كثرتها در جهان وجود هجوم كرده با دو تشبيه ادبى اين وحدت را گوشزد مىنمايد : يكى - اين كه اگر چند نوع ميوه را به حال طبيعى خود منظور كنى ، خواهى ديد : هر يك از آنها داراى شكل و اندازهء مخصوص است ، و براى هر يك تمايزى وجود دارد كه از ديگرى تفكيك مىگردد ، ولى هنگامى كه آنها را در هم فشردى ، خواهى ديد كه همهء آنها در هم آميخته يك نوع آب مىشوند . البته اين تشبيه يك مسامحه دارد ، و آن اين است كه پس از درهم آميختن آب ميوه هاى مختلف مانند سيب و گلابى مثلًا ، بدون ترديد طعم آنها عوض شده يك طعم سومى كه محصول در آميختن آن دو ميوه با هم است ايجاد خواهد گشت . دوم - اگر شماره زيادى چراغ بياورى خواهى ديد كه آنها از نظر خصوصيتهاى فلزى مثلًا ، يا از جهت كوچكى و بزرگى با يكديگر مختلفاند ، ولى هنگامى كه محصول كار آنها را در نظر بگيرى ، خواهى ديد كه همهء آنها يك نور منتشر مىكنند و نورهاى متعدد آنها در يكديگر ادغام گشته هيچ گونه قابل تمايز نمىباشد . البته