responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 327

إسم الكتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى ( عدد الصفحات : 848)


اين مثال تا حدودى از مثال فوق مناسبتر به نظر مىرسد ، ولى باز اگر آن نورها را در امواج گوناگون ملاحظه كنيم خواهيم ديد : قابل تجزيه به امواج مختلفى مىباشند . و به هر حال هدف جلال الدين روشن است ، او مىخواهد اختلاف صورتها را به كلى الغاء ساخته ، از نظر حقيقت يكى بودن همهء آنها را گوشزد نمايد .
سپس مىگويد : كثرت در الفاظ و صور جريان دارد ، و اما از نظر معنى تقسيم و كميت و تجزيه و تفكيك ميان آنها امكان پذير نمىباشد .
اين مسئله روشن است كه اگر مقصود از معانى مفاهيم خالص بوده باشند ، و آن مفاهيم از آن جهت كه از صور ذهنيه و از كيفيات روانى محسوب مىگردند ، البته قابل تجزيه نخواهند بود ، زيرا اگر مثلًا فرض كنيم كه بخواهيم ده متر كميت را كه در ذهن تصور نموده‌ايم ، به دو پنج متر تقسيم كنيم ، در حقيقت دو پنج متر كه در ذهن ما نمودار مىگردد دو نصف ده متر مشخص و مفروض نخواهد بود ، بلكه دو نمود جديدى است كه در ذهن ما منعكس شده است .
و از اينجا روشن مىگردد كه ساير كيفيتها و نمودها كه از مقولهء كميت نيستند هنگامى كه حالت مفهومى به خود مىگيرند هرگز قابل تقسيم و تجزيه نخواهند گشت .
مىگويد : ما در جهان ما وراى طبيعى حالت بسيطى داشتيم ، و هنگامى كه به اين جهان ماديات قدم گذاشتيم ، اين حالت بساطت مبدل به تركيب گشته وجود ما مقرون ماديات و شئون آنها گشت .
عبد الرحمن جامى مىگويد :
< شعر > حبّذا روزى كه پيش از روز و شب فارغ از اندوه و آزاد از طرب متحد بوديم با شاه وجود حكم غيريّت به كلى محو بود ناگهان در جنبش آمد بحر جود جمله را از خود ز خود بىخود نمود < / شعر > ولى اين مسئله براى ابد در مكتب وحدتىها لا ينحل خواهد ماند كه چرا از آن حالت بساطت و اتصال به مبدأ اعلا كه عالىترين مقام وجود است ، تنزل كرده اسير ماديات در اين خاكدان و سيه چال گشته‌ايم ؟

327

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 327
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست