responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 25


طبيعت است كه در اين حالت ، انسان نواى خود را از چاه طبيعت بيرون كشيده در آسمان منعكس مىسازد . اين « نى » انسانى كه نواى عشق به جايگاه اصلى از آن بر مىخيزد ، به ما هشدار مىدهد كه راهى را كه در پيش دارد بسيار پر خوف و خطر و خونين است ، چنان كه در داستان عشق مجنون به ليلى مشاهده مىگردد ، آرى وصول به بارگاه معشوق راه پر خطر و خونين دارد ، زيرا بايستى از خارستان طبيعت عبور نموده و سنگلاخهاى هوى و هوس حيوانى را پشت سر گذاشت .
اين حقايق معنوى فقط براى كسانى قابل درك است كه من طبيعى و من انسانى خود را كنار نهاده به جهان ناخود آگاه كه آگاهى به همه چيز است قدم بگذارند .
< شعر > ( ( 15 ) ) در غم ما روزها بىگاه شد روزها با سوزها همراه شد ( ( 16 ) ) روزها گر رفت گو رو باك نيست تو بمان اى آن كه جز تو پاك نيست < / شعر > اگر زندگانى در اندوه ، و سوز انسانى در راه وصال مىگذرد ، باكى نيست روزگار ما با اندوه و سوز و گداز سپرى گشت ، نقدينهء عمر سكه به سكه در بازار زندگى از دست رفت . البته اين يك مطلب بسيار روشن است كه عمر معمولى انسانى در مقابل عمر جهان طبيعت خيلى كمتر از يك ثانيه در مقابل ميليونها سال است ، هر نفس ما را گامى از زندگانى دور و به مرگ نزديك مىكند .
< شعر > در قطع نخل سركش باغ حيات ما چون ارهء دو سر نفس اندر كشاكش است < / شعر > گذشت ساليان عمر معمولًا همراه با اضطرابات و آرامشها و هم دم با لذايذ و آلام و

25

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 25
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست