responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 107

إسم الكتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى ( عدد الصفحات : 848)


< شعر > ( ( 134 ) ) تو مگر خود مرد صوفى نيستى نقد را از نسيه خيزد نيستى ( ( 135 ) ) گفتمش پوشيده خوشتر سر يار خود تو در ضمن حكايت گوش دار ( ( 136 ) ) بهتر آن باشد كه سر دلبران گفته آيد در حديث ديگران ( ( 137 ) ) گفت مكشوف و برهنه بىغلول ( 1 ) باز گو رنجم مده‌اى بو الفضول ( 2 ) ( ( 138 ) ) پرده بردار و برهنه گو كه من مىنگنجم با صنم ( 3 ) در پيرهن ( ( 139 ) ) گفتم ار عريان شود او در عيان نى تو مانى نى كنارت نى ميان ( ( 140 ) ) آرزو مىخواه ليك اندازه خواه بر نتابد كوه با يك برگ كاه ( ( 141 ) ) آفتابى كز وى اين عالم فروخت اندكى گر پيش تابد جمله سوخت تا نگردد خون دل و جان جهان لب بدوز و ديده بر بند اين زمان ( ( 142 ) ) فتنه و آشوب و خونريزى مجو بيش از اين از شمس تبريزى مگو ( ( 143 ) ) اين ندارد آخر از آغاز گو رو تمام اين حكايت باز گو علت عاشق ز علتها جداست عشق اصطرلاب اسرار خداست < / شعر > باز هم مطالبى در بارهء عشق پادشاه طبيب را به حرم برده پيش كنيز مىنشاند ، از علامات ظاهرى اطلاع پيدا مىكند و گفته ها و كرده هاى اطباى گذشته را نمىپذيرد ، مىگويد : اين دواها كه آنان


( 1 ) غلول به معناى دخالت در يك چيز ، و به معناى خيانت نيز مىباشد ، و اگر به عنوان جمع غل منظور شود به معناى زنجيرها است كه در گردن اسيران و زندانيان مىگذاشتند . . ( 2 ) فضول به معناى زيادى و انجام كارى بدون استحقاق ، بيع فضولى يعنى فروش كالا بدون اطلاع صاحب كالا . . ( 3 ) صنم بت ، هم عموم بتها را صنم مىگويند ، و هم نام بت مخصوصى بوده است مانند بعل ، هبل ، نسر ، يعوق ، يغوث ، عك ، عزى ، لات ، منات . . . .

107

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 107
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست