نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 88
چنانكه اشعار به اين نكته را از كريمهء * ( لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّه الْواحِدِ الْقَهَّارِ ) * ( غافر : 16 ) مىيابيم و در جوامع روايى از وسايط فيض الهى روايات بسيار نقل شده كه همّ خود را واحد كنيد يعنى از تشتت و تفرقهء خاطر به در آييد كه اين را به إخلاص هم تعبير مىكنند . < شعر > اى نه دلهء ده دله هر ده يله كن صراف وجود باش و دل يك دله كن يك صبح به إخلاص بيا بر در ما گر كام تو بر نيامد آن گه گله كن < / شعر > ابن رشد در تلخيص الخطابة گويد : پيران دلشكستهاند ، در احترام و تجليل آنها سفارشات اكيده شد آدمى را در زمان پيرى همّ واحد است ، كه اين حسن بيشتر در پيرى است چه در جوانى خاطرات بسيارند و خواهشها گوناگون ، و جمع پراكندهها دشوار اگر چه در جوانى نيز حسنى است كه هنوز صفات دنياوى در او رسوخ نكرده و تجريد از آنها آسان است . ذات الهى ممكن نيست ديده شود مگر حين تجلى اسمائى از وراى حجب نورانيهء صفاتيه چنانچه در حديث است . ابن اثير در اسد الغابة در شرح حال جرير بن عبد الله بجلى از او نقل مىكند : در شب بدرى ما با پيغمبر بوديم ، رسول الله ( ص ) فرمود : « إنّكم ترون ربّكم يوم القيامة كما ترون هذا لا تضامون في رؤيته » قيصرى حديث را اين طور نقل كرد : « سترون ربّكم كما ترون القمر ليلة البدر » . و اين اسماء و صفات براى ذات به منزلهء ابرهاى رقيقند كه تعبير به حجب شدند و باز چون حجاب جز وجود نيست و وجود نور است حجب نورانيه گفته شد . عارفى گويد : < شعر > كالشمس يمنعك اجتلاءك وجهها و إذا اكتست برقيق غيم أمكنا < / شعر > چون خورشيد كه روى او تو را از اجتلائش يعنى نيك جلوه دادنش و هويدا ديدنش باز مىدارد اما چون روى او را أبر نازكى گرفت ديدنش ميسور است . و ما رأى الحقّ و لا يمكن أن يراه مع علمه أنّه ما رأى صورته إلَّا فيه : كالمرآة في الشاهد إذا رأيت الصور فيها لا تراها مع علمك أنّك ما رأيت الصّور أو صورتك إلَّا فيها . فأبرز الله ذلك مثالا نصبه لتجلَّيه الذاتي ليعلم المتجلَّي له أنّه ما رآه . و ما ثمّة مثال أقرب و لا أشبه بالرؤية و التجلَّي من هذا .
88
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 88