نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 86
ناميده مىشوند . چه كلى باشند چه جزئى . اهل نظر يعنى حكما كليات را ماهيات و حقايق و جزئيات را هويات مىنامند . [1] تبصره : عين ثابت كه مرتبهء حقيقت هر كسى است ، در متن عالم اقتضاى احكام خاصى دارد كه چون رنگ وجود گرفت آن احكام و لوازم بر وى مترتب مىشود . مؤيد الدين جندي در شرح فصوص شيخ از استادش صدر الدين محمد بن اسحاق قونوى از استادش محى الدين نقل مىكند كه : او مىگفت : چون به درياى روم از بلاد اندلس رسيدم عزم كردم سوار كشتى نشوم مگر بعد از اينكه تفصيل احوال ظاهر و باطن خود را از آن چه كه حق سبحانه براى من تا آخر عمرم تقدير فرمود مشاهده كنم پس به سوى حق به حضور تام و شهود عام و مراقبت كامل توجه كردم پس حق تعالى جميع احوال مرا به من نماياند حتى صحبت پدر تو را اسحاق بن محمد و صحبت تو و احوال تو و علوم تو و اذواق تو و مقامات تو و تجليات تو و مكاشفات تو و جميع حظوظ تو از حق تعالى . پس از آن كه در كشتى سوار شدم با بصيرت و يقين به آن چه كه بود و مىشود بدون إخلال و اختلافى . [2] و هو أعلى : فإنّه يكون في علمه بنفسه بمنزلة علم الله به لأن الأخذ من معدن واحد و هو العين المعلومة إلَّا أنّه من جهة العبد عناية من الله سبقت له . و اين كسى كه كشفا از عين ثابتش آگاه است اعلاى از اولى است كه علما آگاهى دارد چه علمش به عين ثابتش به منزلهء علم حق تعالى است به آن ، چه اين هر دو علم از معدن واحد مأخوذ است كه آن عين معلوم است جز اينكه علم كامل به آن به واسطهء عنايت از جانب پروردگار است در حق او و علم خداوند به آن لذاته است . هي من جملة أحوال عينه الثابتة يعرفها صاحب هذا الكشف إذا اطلعه الله على ذلك ، [ أي على أحوال عينه ] ، فإنّه ليس في وسع المخلوق إذا أطلعه الله على أحوال عينه الثابتة التي تقع صورة الوجود عليها أن يطَّلع في هذه الحال على اطلاع الحقّ على هذه الأعيان الثابتة في حال عدمها لأنها نسب ذاتية لا صورة لها . فبهذا القدر نقول إنّ العناية الإلهية سبقت لهذا العبد بهذه المساواة في إفادة العلم . و من هنا يقول الله تعالى : « حَتَّى نَعْلَمَ » و
[1] همان ، ص 18 . [2] شرح فصوص مؤيد الدين جندي ، چاپ دانشگاه مشهد ، صص 219 و 220 .
86
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 86