نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 72
دارد . < شعر > عاشقى ديد از دل پر تاب حضرت حق تعالى اندر خواب دامنش را گرفت آن غم خور كه ندارم من از تو دست دگر چون در آمد ز خواب خوش درويش ديد محكم گرفته دامن خويش < / شعر > منها ما يكون عطايا ذاتية مراد از عطاياى ذاتيه آن هبههاى وجودى است كه مبدأ آن فقط ذات است ، بدون اعتبار صفتى با ذات ، تا اسم شود . [1] در عالم جسمانى خيلى روشن است كه آب مظهر حيات است كه * ( من الْماءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ ) * ( انبيا : 30 ) و علم كه آب حيات است مظهر حى است چون آب جسمانى براى بدن . شاهدش * ( أَنْزَلَ من السَّماءِ ماءً ) * چه سماء ظاهرى كه باران فرستد و چه سماء ما وراء طبيعت علمى كه علم فرو مىفرستد . [2] اگر چه عطاياى ذاتى بىواسطهء اسماء و صفات ظاهر نمىشود زيرا كه حق تعالى از حيث ذاتش تجلى بر موجودات نمىكند مگر از وراء حجابى از حجب اسمائيه ( اسم يعنى حجاب ) از اينجاست كه اهل الله مىگويند ظهور بىمظهر تصور شدنى نيست و سرّ و نكتهء حديث قدسي داود پيغمبر عليه السلام : « كنت كنزا مخفيا فأحببت ان اعرف فخلقت الخلق لكي اعرف » همين است كه كنز مخفى ذات است و خلق مظاهر آن ذات كه حجابند پس نكتهء چقدر شيرين اين كه رؤيت مرئى مربوط به رفع حجاب است اما جناب دوست براى رؤيتش حجاب آفريد كه تا به حجاب بىحجاب ديده شود . < شعر > اى دوستان محترم از عشق آن زيبا صنم آشفته و شيدا منم شيداى بىپروا منم آن رشك ماه و آفتاب بىپرده آمد در حجاب بنگر يكى امر عجاب بىپرده او رسوا منم < / شعر >
[1] هر گاه صفت چون قدرت و علم و امثال آنها با ذات اعتبار و تعبير شود اسم مىگردد چون عالم و قادر و امثال آنها . [2] روايات مربوط به اين نكته را در ضمن آيهء شريفه * ( أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِها ( رعد : 17 ) در تفاسير روايى چون صافى و برهان و نور الثقلين و الدّر المنثور بيابيد كه از آسمان آب نازل شده و وادىها به اندازهء قدر و حد خود از آن گرفتند چه باران ظاهرى در وادىهاى زمين و چه باران رحمت علم در ظرفهاى جان كه به تعبير امير المؤمنين ( ع ) : « ان هذه القلوب اوعية فخيرها أوعاها » ( نهج البلاغه ) .
72
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 72