responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى    جلد : 1  صفحه : 71


است .
جناب حاجى سبزوارى فرمود :
< شعر > « و الحقّ ان فاض من القدسي الصور و انّما اعداده من الفكر « < / شعر > يعنى رأى حق در پيدايش علم اين است كه از عالم قدس كه عالم ما وراى طبيعت است صور يعنى حقايق اشيا كه انوار علوم است فايض مىشود و فكر اعداد و مهيا كردن نفس ناطقه انسانى است براى گرفتن آن صور علميه .
اينكه قيصرى گفته است : هر موجودى وجه خاصى به حق دارد مراد اين است كه عنوان مظهر و مظهر و مطلق و مقيد است . تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل .
شيخ مؤيد الدين جندي رحمة الله عليه فرموده است : « عطيه تمليك رقبه است و منحه تمليك انتفاع بدون رقبه . » آن وجه خاص را كه گفتيم تعبير به انيّت شيء مىكند .
انيّت شيء يعنى وجود خاص به او كه هيچگاه انيّت ارض به شمس داده نمىشود و هكذا هر موجودى به انيّت خاصش وابسته به حقيقة الحقائق است .
اين نكته را دربارهء انيّت ، مرحوم آخوند در اسفار آورده است . پس انيّت حق تعالى غير از انيّت صادر اول است . نه غيرى كه مباين با او باشد و انيّت جبرئيل غير از انيّت ميكائيل است و هكذا و چون هر انيّتى وجههء حق تعالى و به تعبير قرآن شريف وجه الله است * ( فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْه الله ) * ( بقره : 115 ) جناب آخوند در اوايل اسفار فرق بين خالق و مخلوق را به مطلق و مقيد گذاشته است . [1] كه مقيد ، عين ارتباط به مطلق است .
از اين روى رسول الله ( ص ) فرمود : « و الذي نفس محمد بيده لو انّكم دلَّيتم بحبل الى الأرض السّفلى لهبط على الله » [2] ( قسم به كسى كه جان محمد در دست اوست اگر به ريسمانى به سوى پايينترين قسمت زمين آويخته شويد بر خدا فرود مىآيد ) و اين حديث را ترمذى بتفصيل در كتابش آورده است و عارفى به اين نكتهء دقيق چنين اشاره



[1] اين حقيقت را حال درك مىكند كه عشق است نه عقل كه علم و استدلال است . سعدى گويد : < شعر > دگر ز عقل حكايت به عاشقان منويس كه حكم عقل به ديوان عشق ممضى نيست < / شعر > مرحوم فيض در اصطلاحات عرفانىاش دارد كه ذم عرفا عقل را نه مراد اين است كه عقل مذموم است و هيچ كاره بلكه مرادشان توجه دادن به مقام بالاتر از عقل است كه عشق باشد يعنى به حد برهان و استدلال كه كار عقل است اكتفا نكن كه آن دانستن است تن به كار ده تا عشق و حال پيدا كنى كه اين مقام علاوه بر دانستن يافتن است .
[2] در دنباله اش حضرت رسول فرمود : * ( هُوَ الأَوَّلُ وَالآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْباطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ .

71

نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى    جلد : 1  صفحه : 71
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست